قدیمترها

قدیم‌ترها؛
آن روزهایی که تلگرام و اینستاگرام یا اصلا اینترنتی در کار نبود،
خرداد پایان دبیرستان و دانشگاه بود و پایان خیلی از دوستی‌ها و عاشقی‌ها...
خرداد فقط یک ماه نبود.
هر روز و هر ساعتش غنیمتی بود برای خودش؛
برای قرارهای پنهانی و برای رد و بدل کردن جزوه‌هایی که چاپار عشق بودند،
فکر اینکه سه ماه بعد با جعبه‌ی شیرینی بیاید و همه برایت آرزوی خوشبختی کنند یا انتقالی گرفته باشد و هرگز نبینی‌اش،
ترسی بود که زمان غرق شدن در چشم‌هایش را از ثانیه‌ای به دقیقه‌ها و ساعت‌ها تبدیل میکرد.

کاش این خرداد را هم با همان ترسها و با همان شوقها، عاشقی کنیم …
دیدگاه ها (۳)

میگفت بودنت بوی نون سنگکِ تازهٔ صبحِ جمعه رو میده،بوی چوب سو...

امروز غصه می‌خوری و رنج می‌کشی اما فردا خدا از دلت در می‌آور...

دیوارای خونمون یه جوری نازکه که همسایه مون با زنش دعوا میکنه...

این دنیا پنج تا باگ بزرگ داره؛کوتاه بودن سیم شارژرثبت نشدن ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط