میگفت بودنت بوی نون سنگکِ تازهٔ صبحِ جمعه رو میده،
میگفت بودنت بوی نون سنگکِ تازهٔ صبحِ جمعه رو میده،
بوی چوب سوختهٔ وسط جنگل،
بودنت صدای بارون روی شیروونی چوبی میده،
صدای خندهٔ بچه واسه خوشحالی کارنامه،
میگفت بودنت بوی وانیل و شکلات داغ میده وسط یه روز سرد زمستون،
بوی کولر آبی همراه یه کاسه آلوچهٔ نمکزده وسط گرمای تابستون،
میگفت وقتی هستی انگار آدم سرِ ثانیه آخر چراغ قرمزو رد میکنه،
انگار ثانیه آخری که غذا بسوزه یادش میاد که زیر گازو خاموش کنه،
انگار بابات میخواسته مچتو بگیره و در رفتی،
میگفت وقتی هستی همون حسی رو داره که بعد از ده ساعت کار میای خونه و لش میکنی رو تخت،
همون حسی که جای رد کش جورابتو میخارونی،
همون حسی که بچه یه ساله بدقلق، دستاشو وا میکنه که بپره بغلت.
میگفت یهجوری بودنت خوبه انگار صدای سرخ شدن سیبزمینی میده وسط روغن زیاد،
صدای جیغ نوجوونی رو میده که کنکور قبول شده،
صدای خنده دوتا دوست صمیمی رو میده که صورتشون سرخ شده،
بودنت صدای معلم دبیرستانمو میده که میگه «تو نه پشتسریت»،
صدای کارمند بانکو میده وقتی زنگزده بگه تو قرعهکشی برنده شدی،
میگفت دوستداشتنت یهجوری خوبه انگار از خواب میپری ولی هنوز کلی تایم داری بخوابی،
حس روزی که رییست فردا رو تعطیل میکنه،
یهجوری خوبه انگار وسط دعوا جوابای خوب به موقع یادت اومده،
انگار وقتی بیپول بودی صدای اساماس واریز شنیدی،
انگار یکی نشسته واست روز تولدت با پیانو آهنگ تولدت مبارک نواخته،
انگار کیف پول و مدارکتو گم کردی و یکی زنگ زده گفته پیدا شده،
بودنت یهجور خوبه انگار فروشنده بهت کلی تخفیف داده،
انگار رفتی رو ترازو و رسیدی به وزن ایدهآل،
انگار اونم همینقدر که دوسش داری،
دوسِت داره...
بوی چوب سوختهٔ وسط جنگل،
بودنت صدای بارون روی شیروونی چوبی میده،
صدای خندهٔ بچه واسه خوشحالی کارنامه،
میگفت بودنت بوی وانیل و شکلات داغ میده وسط یه روز سرد زمستون،
بوی کولر آبی همراه یه کاسه آلوچهٔ نمکزده وسط گرمای تابستون،
میگفت وقتی هستی انگار آدم سرِ ثانیه آخر چراغ قرمزو رد میکنه،
انگار ثانیه آخری که غذا بسوزه یادش میاد که زیر گازو خاموش کنه،
انگار بابات میخواسته مچتو بگیره و در رفتی،
میگفت وقتی هستی همون حسی رو داره که بعد از ده ساعت کار میای خونه و لش میکنی رو تخت،
همون حسی که جای رد کش جورابتو میخارونی،
همون حسی که بچه یه ساله بدقلق، دستاشو وا میکنه که بپره بغلت.
میگفت یهجوری بودنت خوبه انگار صدای سرخ شدن سیبزمینی میده وسط روغن زیاد،
صدای جیغ نوجوونی رو میده که کنکور قبول شده،
صدای خنده دوتا دوست صمیمی رو میده که صورتشون سرخ شده،
بودنت صدای معلم دبیرستانمو میده که میگه «تو نه پشتسریت»،
صدای کارمند بانکو میده وقتی زنگزده بگه تو قرعهکشی برنده شدی،
میگفت دوستداشتنت یهجوری خوبه انگار از خواب میپری ولی هنوز کلی تایم داری بخوابی،
حس روزی که رییست فردا رو تعطیل میکنه،
یهجوری خوبه انگار وسط دعوا جوابای خوب به موقع یادت اومده،
انگار وقتی بیپول بودی صدای اساماس واریز شنیدی،
انگار یکی نشسته واست روز تولدت با پیانو آهنگ تولدت مبارک نواخته،
انگار کیف پول و مدارکتو گم کردی و یکی زنگ زده گفته پیدا شده،
بودنت یهجور خوبه انگار فروشنده بهت کلی تخفیف داده،
انگار رفتی رو ترازو و رسیدی به وزن ایدهآل،
انگار اونم همینقدر که دوسش داری،
دوسِت داره...
۱۳.۳k
۰۲ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.