مهربانی چشم بارانی چه می آید به تو

مهربانی ؛ چشم بارانی چه می آید به تو
عاشقی  ؛ این حس روحانی چه می آید به تو

آن نگاه زیر چشمی با وقارت می کند
این تبسم های پنهانی چه می آید به تو

حرکت آن خال مشکی با تکان های لبت
تا که شفع و  وتر می خوانی چه می آید به تو

موی مجنون ، ریش درویشی چه می آید به من
ناز لیلا ، اخم سلطانی چه می آید به تو

اخم کن ! آخر نمی دانی که وقتی ابرویت
چین می اندازد به پیشانی چه می آید به تو

بی قرارِ رفتنی، موجی بزن دریای من!
گر چه آرامی ،پریشانی چه می آید به تو

قیصرِ رومی – حجازی ! آن عبور با شکوه
باسواران خراسانی چه می آید به تو 

خال تو آن نقطه ی پایان دفتر های ماست
خال در این بیت پایانی   چه می آید به تو

#قاسم_صرافان
دیدگاه ها (۱)

از هر چیزی مقداری به جا می ماند. کمی چای ته استکانچند نخ سیگ...

....‎اول آبی بود این دل ، آخر اما زرد شد‎آفتابی بود، ابری شد...

.ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ از ﺳﻔﺮم ، ﺑﯽ ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎن ﭼﻮن ﺑﺎدﺑﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎر رﻫﺎﯾﯽ ﻧﺘﻮان ...

در زندان بودم .تقاضای سیگار کردم کسی به من سیگار نداد.نمی دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط