فیک به عشق باور دارم
فیک به عشق باور دارم
پارت : ۲۰
کوک و ا.ت چشم هاشون رو بستن که صدای شلیک اومد ...
ا.ت آروم چشم هاش رو باز کرد ...
ا.ت : نه نه نه نه ... کوکککککککک ( ا.ت میره پیش کوک و اونجا زانو میزنه و شروع به گریه میکنه)
فیلیکس بلند میخنده و میگه : حالا خودم و خودت ایم عشقم ...
ا.ت در حالی که گریه میکرد گفت : ت... تو واقعا روانییییی (داد)
فیلیکس: اوه معلومه که هستم .. البته تو و اون روانیم کردین ...
ا.ت : تو کشتیشششش؟؟؟؟؟
فیلیکس: نمیدونم ... خب شاید
ا.ت : درست جوابمو بده لعنتییییییی
فیلیکس: خب خب ا.ت تو تا الان باعث مرگ دو نفر شدی
ا.ت : نه نه نهههههه(گریه شدید)
فیلیکس: بسه ... صدات رفت رو مخم
ا.ت : من باعث مرگش نشدمممم
فیلیکس: اوه چرا شدی..اونم تازه دوو نفررررر خجالت داره ا.ت نچ نچ نچ
ا.ت : اون .... اون دوست ته بود؟
فیلیکس: اوه نه ... اون بهترین و صمیمی ترین دوست ته بود
ا.ت : نه نه نه حالا ته حالا ته چیکار کنه؟
فیلیکس: خفه خون بگیر(داد)
ا.ت : تروخدا منو ببر پیش ته
فیلیکس: اوه جدی میخوای بری؟
ا.ت : ارررههههه
فیلیکس: خب میدونی ته کجاست؟
ا.ت : نه !
فیلیکس: میدونی کی پیششه؟
ا.ت : نه !
میدونی چند روز میمونه اونجایی که هست؟
ا.ت : نه !
فیلیکس: خب میبینی تو هیچی راجع به ته نمیدونی ! میدونی؟
نه نمیدونی اصلا تاجایی که یادمه تو از ته و امثال ته متنفر بودی خانم کیم
ا.ت : .....
فیلیکس: حرف نمیزنی؟
ا.ت : .....
فیلیکس: خب باشه من جات حرف میزنم
تو چون از این دوستان متنفر بودی نباید اصلا برات مهم باشن تو حتی برای کوک یا ته یا هر چیز دیگه ای جز حفظ آبروت توی مدرسه نیومدی اینجا ... حالا هم برو ...برو خانم کیم و نسبت به همه اینا مثل همیشه ات بی تفاوت باش برو و سعی کن درس بخونی سعی کن بری مدرسه و باز هم بی تفاوت باشی ... مثل همیشه ا.ت
ا.ت : من ته و کوک رو تنها نمیزارم
فیلیکس: اوکی ولی کوک تنهامون گذاشت !
ا.ت : نههههههه خفه شووووو منو ببر پیش تهیونگ
فیلیکس: نترس ته تنها نیس همین الان کوک پیششه ولی تو هم میتونی بهشون اضافه شی و ....
مایل به حمایت بیب ¿
پارت : ۲۰
کوک و ا.ت چشم هاشون رو بستن که صدای شلیک اومد ...
ا.ت آروم چشم هاش رو باز کرد ...
ا.ت : نه نه نه نه ... کوکککککککک ( ا.ت میره پیش کوک و اونجا زانو میزنه و شروع به گریه میکنه)
فیلیکس بلند میخنده و میگه : حالا خودم و خودت ایم عشقم ...
ا.ت در حالی که گریه میکرد گفت : ت... تو واقعا روانییییی (داد)
فیلیکس: اوه معلومه که هستم .. البته تو و اون روانیم کردین ...
ا.ت : تو کشتیشششش؟؟؟؟؟
فیلیکس: نمیدونم ... خب شاید
ا.ت : درست جوابمو بده لعنتییییییی
فیلیکس: خب خب ا.ت تو تا الان باعث مرگ دو نفر شدی
ا.ت : نه نه نهههههه(گریه شدید)
فیلیکس: بسه ... صدات رفت رو مخم
ا.ت : من باعث مرگش نشدمممم
فیلیکس: اوه چرا شدی..اونم تازه دوو نفررررر خجالت داره ا.ت نچ نچ نچ
ا.ت : اون .... اون دوست ته بود؟
فیلیکس: اوه نه ... اون بهترین و صمیمی ترین دوست ته بود
ا.ت : نه نه نه حالا ته حالا ته چیکار کنه؟
فیلیکس: خفه خون بگیر(داد)
ا.ت : تروخدا منو ببر پیش ته
فیلیکس: اوه جدی میخوای بری؟
ا.ت : ارررههههه
فیلیکس: خب میدونی ته کجاست؟
ا.ت : نه !
فیلیکس: میدونی کی پیششه؟
ا.ت : نه !
میدونی چند روز میمونه اونجایی که هست؟
ا.ت : نه !
فیلیکس: خب میبینی تو هیچی راجع به ته نمیدونی ! میدونی؟
نه نمیدونی اصلا تاجایی که یادمه تو از ته و امثال ته متنفر بودی خانم کیم
ا.ت : .....
فیلیکس: حرف نمیزنی؟
ا.ت : .....
فیلیکس: خب باشه من جات حرف میزنم
تو چون از این دوستان متنفر بودی نباید اصلا برات مهم باشن تو حتی برای کوک یا ته یا هر چیز دیگه ای جز حفظ آبروت توی مدرسه نیومدی اینجا ... حالا هم برو ...برو خانم کیم و نسبت به همه اینا مثل همیشه ات بی تفاوت باش برو و سعی کن درس بخونی سعی کن بری مدرسه و باز هم بی تفاوت باشی ... مثل همیشه ا.ت
ا.ت : من ته و کوک رو تنها نمیزارم
فیلیکس: اوکی ولی کوک تنهامون گذاشت !
ا.ت : نههههههه خفه شووووو منو ببر پیش تهیونگ
فیلیکس: نترس ته تنها نیس همین الان کوک پیششه ولی تو هم میتونی بهشون اضافه شی و ....
مایل به حمایت بیب ¿
- ۹.۵k
- ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط