فیک رییس دیوونه پارت

فیک :رییس دیوونه پارت ۳
ات : دیگه داشتم به رفتار عجیب غریبش عادت میکردم تا دیدم این دفه با اینکه مثل همون نگاه های قبل ترسناکه ولی خیلی ترناک ترو عجیب غریب تره داشتم میزو گرد گیری میکردم تا متوجه شدم انقدر منو نگاه کرده که حتا پلک نزده از چشاش داره اشک میاد تاحالا اینجوری نشده بود

ج ر : اوه با لباسی که مجبوره موقع گرد گیری بپوشه خیلی خوبه دلم میخواد برم پیشش

ات :ترسیدم داشت میومد سمتم گفتم عیب نداره الان میره حتما کاری داره ولی دیدم داره میاد دقیقا کنار من سریع رفتم و به بهونه ی تمیز کردن تابلو اونور وای قلبم داشت از تو دهنم درمیومد حدودا ۱۰ دقیقه به میزی که تمیز کرده بودم خیره شد و دیگه میخواستم استعفا بدم ولی با خودم گفتم بهتر از این جا پیدا نمیشه

ج ر :دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم......


اگه پارت بعدی رو میخوای کامنت براز خوشگلللل
دیدگاه ها (۲)

ببین و لذت ببر پارت ۵

فیک:رییس دیوونه پارت ۴ج ر : رفتم پیشش به زور بغلش کردمو بردم...

فیک :رییس دیوونه پارت ۲ ات : وضعیت شغلیم عالیه باوم نمیشه بع...

فیک :رییس دیوونه پارت ۱ات : من یک دختریم که پدر مادرم با هم ...

مافیای من پارت ۱۶مخفی گاه بهوش اومدیم که دیدم تو یه جایم که ...

وقتی عموت بود

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط