📕🩷🌸My book!📕🩷🌸
📕🩷🌸My book!📕🩷🌸
Part;1
روی تخت چوبی دونفرشون نشسته بود .
منتظر خورشید کوچولوش بود .
تا داستان جدیدی رو براش بگه .
جی هوپ تا موقعی که معشوقه کوچولوش بیاد شروع کرد به زمزمه کردن شعری زیبا .
جی هوپ :ای گل زیبا درخشان ترین گل
با آفتاب صبح که از لای درختان سبز بر صورت
زیبای تو می تابت بدرخش
گلی که زیبای خفته بویید و گلی که ....
ات :گلی که توسط خدایان شکفته شد .
جی هوپ:و به دست جادوگر تلسم شد .
شعر کوچیک و پایان دادو با لبخند نگاهش کرد .
جی هوپ :اومدی زیبا !؟
ات ؛اوهوم ؛)
جی هوپ :بیا اینجا بشین ببینم .
اشاره به جای خالی کرد و پتو رو کنار زد .
آروم روی تخت نشست و سرش و روی شونه جی هوپ گزاشت .
ات :خب امشب چی می خوای بخونی برام :)
جی هوپ: دیو و دلبر .
ات :اووو
🩷:۲۲
💬:۱۰
Part;1
روی تخت چوبی دونفرشون نشسته بود .
منتظر خورشید کوچولوش بود .
تا داستان جدیدی رو براش بگه .
جی هوپ تا موقعی که معشوقه کوچولوش بیاد شروع کرد به زمزمه کردن شعری زیبا .
جی هوپ :ای گل زیبا درخشان ترین گل
با آفتاب صبح که از لای درختان سبز بر صورت
زیبای تو می تابت بدرخش
گلی که زیبای خفته بویید و گلی که ....
ات :گلی که توسط خدایان شکفته شد .
جی هوپ:و به دست جادوگر تلسم شد .
شعر کوچیک و پایان دادو با لبخند نگاهش کرد .
جی هوپ :اومدی زیبا !؟
ات ؛اوهوم ؛)
جی هوپ :بیا اینجا بشین ببینم .
اشاره به جای خالی کرد و پتو رو کنار زد .
آروم روی تخت نشست و سرش و روی شونه جی هوپ گزاشت .
ات :خب امشب چی می خوای بخونی برام :)
جی هوپ: دیو و دلبر .
ات :اووو
🩷:۲۲
💬:۱۰
۲۰.۵k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.