اسم وانشات: مرحم زخم هم میشیم
اسم وانشات: #مرحم_زخم_هم_میشیم
#پارت7
"جین_ ا/ت+ نویسنده&"
*خیلی خب... اموزشو شروع میکنیم... جین باشو(جدی)
_(متعجب خیره شده بودم بهش)
~پاشو دیگه(اروم)
_(بلند شدم) خب؟/:
*50 تا دراز نشست... زود باش(خونسرد)
_چی؟ شوخیت گرفتهع؟
*یوکا اینو ادم کن اه(کلافه یکم از شراب روی میز خوردم)
~(رفتم جین پرت کردم رو زمین)
+هی چیکار میکنی؟(عصبی)
~ا/ت لطفا بشین سرجات الان وقت غیرت عاشقانه نیس(پوکرفیس)
+بیشعور!/:
~زود باش... وقت گرفتم باید تو 10 دقیقه 50 تا دراز نشست بری(جدی)
_نمیشههههع
~میشع زود باش
_(کلافه شروع کردم به دراز نشست رفتن)
_مگه قرار نیس مافیا بشم.. اینکار برای چیههه؟
*مث باباش رومخه(از روی صندلی بلند شدم)
*خیلی خب ا/ت پاشو همرام بیا
_کجا؟
~(زدم به پاش) تو حواست به دراز نشستت باشه
_خب کجا میبریش؟
*به تو ربطی نداره(رفتم سمت در ا/ت هم پشت سرم اومد)
_اگه چیزیش بشه پدرتونو درمیارم(جدی)
*(با پوزخندی از شنیدن حرف جین زده بودم رفتم بیرون)
*خب.. تجربه ی کار با تفنگ رو داری؟
+معلومه که نه/:
*پس کارت طولانیه
&ریچارد و ا/ت وارد اتاق پر از دختر و پسر شدن
+اینا دیگه کین؟(اروم)
*اینا هم دارن مث شما یاد میگیرن چطوری یه ادم مستقل اما موفق باشن(رفتم سمت کمد تو اتاق و یه اصلحه برداشتم و سمت ا/ت گرفتم)
*اولین کلاسمون اینه... باید یادبگیری چطوری از خودتت محافظت کنی
+(به اصلحه ی توی دست خیره شدم... من.. میتونم؟)
*بگیرش دیگه
+(اصلحه رو به زور تو دستم گرفتم)
*خیلی خب همینجا وایسا(رفتمو از روی میز که روش یه سبد پر از میوه بود یه سیب برداشتم و گذاشتم رو به روی ا/ت و برگشتم کنارش ایستادم)
*خیلی خب.. به اون سیب نگاه کن... و کسی که از متنفری رو تصور کن... با اعماق وجودت حسش کن.. فک کن رو به روت ایستاده و تو.. میتونی انتقام سال های سال عذابی ک بهت داده رو بگیری.. بدون اینکه اذیت بشی... زود باش ا/ت.. این فرصتو از دست میدی؟
+(حرفاش مث میخ تو مغزم فرو میرفت... به سیب رو به روم خیره شدم.. اصلحه رو بالا اوردمو نشونه گرفتم)
*افرین... همینه
+(چشمامو بستمو با قوی تخیلم تصورش کردم و توی یه لحظه چشمامو باز کردمو شلیک کردم)
#پارت7
"جین_ ا/ت+ نویسنده&"
*خیلی خب... اموزشو شروع میکنیم... جین باشو(جدی)
_(متعجب خیره شده بودم بهش)
~پاشو دیگه(اروم)
_(بلند شدم) خب؟/:
*50 تا دراز نشست... زود باش(خونسرد)
_چی؟ شوخیت گرفتهع؟
*یوکا اینو ادم کن اه(کلافه یکم از شراب روی میز خوردم)
~(رفتم جین پرت کردم رو زمین)
+هی چیکار میکنی؟(عصبی)
~ا/ت لطفا بشین سرجات الان وقت غیرت عاشقانه نیس(پوکرفیس)
+بیشعور!/:
~زود باش... وقت گرفتم باید تو 10 دقیقه 50 تا دراز نشست بری(جدی)
_نمیشههههع
~میشع زود باش
_(کلافه شروع کردم به دراز نشست رفتن)
_مگه قرار نیس مافیا بشم.. اینکار برای چیههه؟
*مث باباش رومخه(از روی صندلی بلند شدم)
*خیلی خب ا/ت پاشو همرام بیا
_کجا؟
~(زدم به پاش) تو حواست به دراز نشستت باشه
_خب کجا میبریش؟
*به تو ربطی نداره(رفتم سمت در ا/ت هم پشت سرم اومد)
_اگه چیزیش بشه پدرتونو درمیارم(جدی)
*(با پوزخندی از شنیدن حرف جین زده بودم رفتم بیرون)
*خب.. تجربه ی کار با تفنگ رو داری؟
+معلومه که نه/:
*پس کارت طولانیه
&ریچارد و ا/ت وارد اتاق پر از دختر و پسر شدن
+اینا دیگه کین؟(اروم)
*اینا هم دارن مث شما یاد میگیرن چطوری یه ادم مستقل اما موفق باشن(رفتم سمت کمد تو اتاق و یه اصلحه برداشتم و سمت ا/ت گرفتم)
*اولین کلاسمون اینه... باید یادبگیری چطوری از خودتت محافظت کنی
+(به اصلحه ی توی دست خیره شدم... من.. میتونم؟)
*بگیرش دیگه
+(اصلحه رو به زور تو دستم گرفتم)
*خیلی خب همینجا وایسا(رفتمو از روی میز که روش یه سبد پر از میوه بود یه سیب برداشتم و گذاشتم رو به روی ا/ت و برگشتم کنارش ایستادم)
*خیلی خب.. به اون سیب نگاه کن... و کسی که از متنفری رو تصور کن... با اعماق وجودت حسش کن.. فک کن رو به روت ایستاده و تو.. میتونی انتقام سال های سال عذابی ک بهت داده رو بگیری.. بدون اینکه اذیت بشی... زود باش ا/ت.. این فرصتو از دست میدی؟
+(حرفاش مث میخ تو مغزم فرو میرفت... به سیب رو به روم خیره شدم.. اصلحه رو بالا اوردمو نشونه گرفتم)
*افرین... همینه
+(چشمامو بستمو با قوی تخیلم تصورش کردم و توی یه لحظه چشمامو باز کردمو شلیک کردم)
۱۴.۰k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.