مقصد نامعلوم
مقصد نامعلوم
پارت ۳۶
دیانا: این ارسلانه؟
مهراب:اره بی شرف نذاشت بگم این ارسلان
ارسلان:مهرابببببب
دیانا:عه ببند حلقتو ببینم چی میخواد بگه
ارسلان:پوکر نگاش کردم
مهراب:این ارسلان هرچی تو خونه بود رو کمک مهشاد خورد کرد
دیانا:وات
مهشاد:نگا ایشون اعصابش ضعیف شده بود به دلایلی منم که از نبود تو کارام دست خودم نبود اونم نصف اعصاب خوردیش بخاطر تو بود دوتایی باهم خونه رو ترکونیدم
رضا:اره ۲یا۳ تا لیوان شکوندن اون اینه قدی بود اون هم شکوندن دیگه جون برات بگه اونجوری با حرص نگام نکنا (ارسلان با حرص نگاش میکرد)
همین امروز صبحم یه لیوان رو ارسلان شکوند دیگه میز رو شکوندن
یه تابلو رو شکوندن
دیانا:بسه بسه ادامه نده من کی مرخص میشم
ارسلان:میرم ببینم
دکتر:ببینید ایشون تیر نزدیک قلبشون خورده تا فردا آزمایش های کانل رو انجام میدیم ببینیم قلبشون سالمه یا نه
ارسلان:اوکی
رفتم اتاق دیانا
فردا مرخص میشی
دیانا:اینجا نفسم بالا نمیاد
ارسلان(با همون لهن دیانایی)
ارسلان:جانم
دیانا:برام پاستیل می خری
ارسلان:اره😂
دیانا:گوشیتو هم بده بازی کنم
ارسلان:نه دیگه
دیانا:عه ناز نکن
ارسلان:بیا
دیانا:بازی نداری که نصب کنم(با لحن بچگونه)
ارسلان:از حرف زدنش خندم گرفته بود اره نصب کن
پارت ۳۶
دیانا: این ارسلانه؟
مهراب:اره بی شرف نذاشت بگم این ارسلان
ارسلان:مهرابببببب
دیانا:عه ببند حلقتو ببینم چی میخواد بگه
ارسلان:پوکر نگاش کردم
مهراب:این ارسلان هرچی تو خونه بود رو کمک مهشاد خورد کرد
دیانا:وات
مهشاد:نگا ایشون اعصابش ضعیف شده بود به دلایلی منم که از نبود تو کارام دست خودم نبود اونم نصف اعصاب خوردیش بخاطر تو بود دوتایی باهم خونه رو ترکونیدم
رضا:اره ۲یا۳ تا لیوان شکوندن اون اینه قدی بود اون هم شکوندن دیگه جون برات بگه اونجوری با حرص نگام نکنا (ارسلان با حرص نگاش میکرد)
همین امروز صبحم یه لیوان رو ارسلان شکوند دیگه میز رو شکوندن
یه تابلو رو شکوندن
دیانا:بسه بسه ادامه نده من کی مرخص میشم
ارسلان:میرم ببینم
دکتر:ببینید ایشون تیر نزدیک قلبشون خورده تا فردا آزمایش های کانل رو انجام میدیم ببینیم قلبشون سالمه یا نه
ارسلان:اوکی
رفتم اتاق دیانا
فردا مرخص میشی
دیانا:اینجا نفسم بالا نمیاد
ارسلان(با همون لهن دیانایی)
ارسلان:جانم
دیانا:برام پاستیل می خری
ارسلان:اره😂
دیانا:گوشیتو هم بده بازی کنم
ارسلان:نه دیگه
دیانا:عه ناز نکن
ارسلان:بیا
دیانا:بازی نداری که نصب کنم(با لحن بچگونه)
ارسلان:از حرف زدنش خندم گرفته بود اره نصب کن
۲.۷k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.