دلش دریای خون، چشمش به در بود امیدش دیدن روی پسر بود پدر می گشت قلبش پاره پاره پسر می کرد بر حالش نظاره پدر چون شمع سوزان آب می شد پسر هم مثل او بیتاب می شد پسر از پرده ی دل ناله سر داد پدر هم جان در آغوش پسر داد
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.