ویو آت
ویو آت
مثل هروز پاشدم رفتم دوش گرفتم
و کارای مربوطه رو انجام دادم امروز میرم کمپانی برای مصاحبه یه چند روزیه میتونم با جونکوک شکرابه یه لباس پوشیدم که از پشت زیپ داشت و نمیتونستم ببندم
آت: کوک
کوک:ها
آت:میشه کمک کنید زیپ لباسم ببندم
کوک:باشه ، بیا بستم
آت: ممنونم
کوک :بریم
آت: اره
ادمین: رفتن پایین به سمت کمپانی حرکت کردند و رسیدن و مصاحبه کردند و در حال برگشت
آت:کوک میشه نگهداری
کوک : چرا ؟نمیشه
شرط ندارم فداتون بشم
مثل هروز پاشدم رفتم دوش گرفتم
و کارای مربوطه رو انجام دادم امروز میرم کمپانی برای مصاحبه یه چند روزیه میتونم با جونکوک شکرابه یه لباس پوشیدم که از پشت زیپ داشت و نمیتونستم ببندم
آت: کوک
کوک:ها
آت:میشه کمک کنید زیپ لباسم ببندم
کوک:باشه ، بیا بستم
آت: ممنونم
کوک :بریم
آت: اره
ادمین: رفتن پایین به سمت کمپانی حرکت کردند و رسیدن و مصاحبه کردند و در حال برگشت
آت:کوک میشه نگهداری
کوک : چرا ؟نمیشه
شرط ندارم فداتون بشم
۱.۸k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.