به زندگى چنگ مى زنم
به زندگى چنگ مى زنم
تا نيفتم
زير پايم تهى است
انگار از لبه ى بامى آويزانم
در عبور از روزهاى سخت
زخمى شده ام
و اين خون بند نمى آيد.
"من درگیر طولانیترین و در عین حال بینویدترین عصیان روی زمین هستم، علیه خودم. علیه محدودیت و درماندگی خودم."
کافکا
تا نيفتم
زير پايم تهى است
انگار از لبه ى بامى آويزانم
در عبور از روزهاى سخت
زخمى شده ام
و اين خون بند نمى آيد.
"من درگیر طولانیترین و در عین حال بینویدترین عصیان روی زمین هستم، علیه خودم. علیه محدودیت و درماندگی خودم."
کافکا
۲.۲k
۰۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.