طعم عشق🤍
طعم عشق🤍
#part_1
diyana🤍
صبح شد با صدای آلارم گوشیم بلند شدم.. خورشید یه جوری آفتاب انداخته بود آدم دلش میخواست فقط بشینه آفتاب تماشا کنه ✨
دیشب منو آتوسا شرط بستیم برای اینکه صبح هرکی دیر تر بلند شد پول ناهار رو اون حساب میکنه و منم که مثل همیشه زودی از خواب بلند شدم ..
رفتم یه دوش گرفتم و سرحال شدم بعد از اینکه از حموم اومدم بیرون رفتم سر کمدم که یه ست سفید خوشگل تن کردم و موهامو سشوار کشیدم 🤍بعدشم یه صبحانه دبش خوردم😃
رفتم تو اتاق دیدم آتوسا خانم همچنان مشغول خواب هستن رفتم پیشش نشستم گفتم:: آتوسا بیدار شو دختر باید بریم کار داریم 💖
تو گفتی فردا من زودی بلند میشم تورو هم بیدار میکنم مثل اینکه برعکس شد .. دیدی من زود تر بلند شدم .. پس پول ناهار رو تو میدی..!
دیدم یهو شبیه این جن ها از خواب بلند شد .
گفتم یا خدا این خانم جن رو نگا آخه کی میاد تورو میگیره؟😒
Atusa💖
صبح بخیر .. خیلی هم دلشون بخواد 😃 اصن ببینم کی میاد تورو بگیره ؟
دیانا : دم در صف بستن 😂
شوخی کردم بی مزه ..
آتوسا: میدونم عخشم♡
حالا بگو ببینم چرا بریم بیرون ؟
-یادت رفته هااا باید بریم دنبال کار ..!
آتوسا: خب بابا مامان میدن 😕
-اخه تاکی . نباید که هی ول بمونیم تو خونه .. بریم سرگرم بشیم خرج خودمونو بکشیم🤍
حالا هم بلند شو برو یه دستی به سر روت بکش
منم اتاق چیزارو اوکی کنم 🌸
آتوسا: صبحانه خوردی ... ؟
-آره بابا 🤍
آتوسا: اوممم سحر خیز شدی 😉
-کجاشو دیدی 😁
آتوسا:من رفتم 😚
رفتم حموم یه دوش خوب گرفتم و دستی به سر روم کشیدم 💖
ادامه دارد..!( پایان پارت یکم)
حمایتم کنید🥺🤍
🌸✨
#part_1
diyana🤍
صبح شد با صدای آلارم گوشیم بلند شدم.. خورشید یه جوری آفتاب انداخته بود آدم دلش میخواست فقط بشینه آفتاب تماشا کنه ✨
دیشب منو آتوسا شرط بستیم برای اینکه صبح هرکی دیر تر بلند شد پول ناهار رو اون حساب میکنه و منم که مثل همیشه زودی از خواب بلند شدم ..
رفتم یه دوش گرفتم و سرحال شدم بعد از اینکه از حموم اومدم بیرون رفتم سر کمدم که یه ست سفید خوشگل تن کردم و موهامو سشوار کشیدم 🤍بعدشم یه صبحانه دبش خوردم😃
رفتم تو اتاق دیدم آتوسا خانم همچنان مشغول خواب هستن رفتم پیشش نشستم گفتم:: آتوسا بیدار شو دختر باید بریم کار داریم 💖
تو گفتی فردا من زودی بلند میشم تورو هم بیدار میکنم مثل اینکه برعکس شد .. دیدی من زود تر بلند شدم .. پس پول ناهار رو تو میدی..!
دیدم یهو شبیه این جن ها از خواب بلند شد .
گفتم یا خدا این خانم جن رو نگا آخه کی میاد تورو میگیره؟😒
Atusa💖
صبح بخیر .. خیلی هم دلشون بخواد 😃 اصن ببینم کی میاد تورو بگیره ؟
دیانا : دم در صف بستن 😂
شوخی کردم بی مزه ..
آتوسا: میدونم عخشم♡
حالا بگو ببینم چرا بریم بیرون ؟
-یادت رفته هااا باید بریم دنبال کار ..!
آتوسا: خب بابا مامان میدن 😕
-اخه تاکی . نباید که هی ول بمونیم تو خونه .. بریم سرگرم بشیم خرج خودمونو بکشیم🤍
حالا هم بلند شو برو یه دستی به سر روت بکش
منم اتاق چیزارو اوکی کنم 🌸
آتوسا: صبحانه خوردی ... ؟
-آره بابا 🤍
آتوسا: اوممم سحر خیز شدی 😉
-کجاشو دیدی 😁
آتوسا:من رفتم 😚
رفتم حموم یه دوش خوب گرفتم و دستی به سر روم کشیدم 💖
ادامه دارد..!( پایان پارت یکم)
حمایتم کنید🥺🤍
🌸✨
۴.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.