وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2
وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2
پارت دهم
ویو کوک
کنسرت تمام شد رفتیم تو بک استیج که...
_پات درد نگرفت موقع کنسرت ا.ت....اوه ا.ت نیست
جیهوپ:کوک به خودت بیا
همسر های اعضا اومدن
که یومی گفت
یومی زن نامجون: آه ا.ت کجاست ؟! خبر ها رو شنیدم ولی...
نامی:یومی برات توضیح میدم
که سانا اومد
@آه کوک عزیزم خسته نباشی ...پس ا.ت کو ؟!نکنه دوباره پاش درد...
_جوری رفتار نکن انگار از هیچی خبر نداری
@چی؟!
_ا.ت رو کشتی بعد میگی ا.ت کجاست؟!(داد)
@چی میگی عزیزم من برای چی باید ا.ت رو بکشم
_فکر کردی نفهمم که حالیم نمیشه تو بودی که بار ا.ت رو میدزدیدی هه جالبه الان ا.ت رو کشتی فکر کردی باهات خوب میشم (داد)...کور خوندی ...اگر تا الان باهات کاری نداشتم برو خدارو شکر کن زندگیت رو سیاه میکنم کاری میکنم خودت به گ.و.ه خوردن بیافتی
یونگی:کوک آروم باش
_گمشو برو برو پیش همون کسی که ه.ر.ز.ه بازی در آوردی و بعدش جیهو رو انداختی به من برو پیش اون بهت وقت میدم تا من برگردم با اون پسر ح.ر.و.م.ز.ا.د.ه خودت فرار کنی
@اقای جئون مثل اینکه یادت رفته چهل درصد سهام کمپانی برای من و اگر بردارمش دیگه شما هیچی نیستید فکر کردی چرا بعد از ازدواج با من دیگه تهدید به مرگ نشدی چون جات رو گم کردن باشه من میرم ولی همین که پام رو از خونه بزارم بیرون آدرس خونه تو به علاوه ی شماره تلفن تو رو توی تمام رسانه ها اپ میکنم
سانا بهم نزدیک شد و یه دستش رو گذاشت رو سینم و سرش رو نزدیک گردنم کرد
@به این راحتی ها ولت نمیکنم باید تقاص پس بدین
و بعد سانا رفت
جیمین؛الان میخوای چیکار کنی هوم؟!
_جرعت نداره پخش کنه ...بهتره بریم خونه من یه سر اتاق کارم تو کمپانی کار دارم پس خداحافظ
از همه خداحافظی کردم و سوار ماشین شدم سمت کمپانی رفتم
وارد کمپانی شدم نسبت به صبح خیلی خیلی خلوت بود داشتم تو راهرو سمت اتاق خودم میرفتم که صدایی از اتاق ا.ت اومد و توجه منو به خودش جلب کرد برگشتم سمت اتاق و در زدم
_کسی داخله؟! ...ا.ت اونجایی ؟؟
هوفف خیالاتی شدم
خواستم دوباره برم که صدای شکستن اومد
برگشتم رمز در چی بود ؟! هوفف آها
رمز در رو زدم و وارد شدم که ...
نظر یادت نره رفیق!!
ببخشید اگر کم بود خیلی سرم شلوغه این چند روز :)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#fake
پارت دهم
ویو کوک
کنسرت تمام شد رفتیم تو بک استیج که...
_پات درد نگرفت موقع کنسرت ا.ت....اوه ا.ت نیست
جیهوپ:کوک به خودت بیا
همسر های اعضا اومدن
که یومی گفت
یومی زن نامجون: آه ا.ت کجاست ؟! خبر ها رو شنیدم ولی...
نامی:یومی برات توضیح میدم
که سانا اومد
@آه کوک عزیزم خسته نباشی ...پس ا.ت کو ؟!نکنه دوباره پاش درد...
_جوری رفتار نکن انگار از هیچی خبر نداری
@چی؟!
_ا.ت رو کشتی بعد میگی ا.ت کجاست؟!(داد)
@چی میگی عزیزم من برای چی باید ا.ت رو بکشم
_فکر کردی نفهمم که حالیم نمیشه تو بودی که بار ا.ت رو میدزدیدی هه جالبه الان ا.ت رو کشتی فکر کردی باهات خوب میشم (داد)...کور خوندی ...اگر تا الان باهات کاری نداشتم برو خدارو شکر کن زندگیت رو سیاه میکنم کاری میکنم خودت به گ.و.ه خوردن بیافتی
یونگی:کوک آروم باش
_گمشو برو برو پیش همون کسی که ه.ر.ز.ه بازی در آوردی و بعدش جیهو رو انداختی به من برو پیش اون بهت وقت میدم تا من برگردم با اون پسر ح.ر.و.م.ز.ا.د.ه خودت فرار کنی
@اقای جئون مثل اینکه یادت رفته چهل درصد سهام کمپانی برای من و اگر بردارمش دیگه شما هیچی نیستید فکر کردی چرا بعد از ازدواج با من دیگه تهدید به مرگ نشدی چون جات رو گم کردن باشه من میرم ولی همین که پام رو از خونه بزارم بیرون آدرس خونه تو به علاوه ی شماره تلفن تو رو توی تمام رسانه ها اپ میکنم
سانا بهم نزدیک شد و یه دستش رو گذاشت رو سینم و سرش رو نزدیک گردنم کرد
@به این راحتی ها ولت نمیکنم باید تقاص پس بدین
و بعد سانا رفت
جیمین؛الان میخوای چیکار کنی هوم؟!
_جرعت نداره پخش کنه ...بهتره بریم خونه من یه سر اتاق کارم تو کمپانی کار دارم پس خداحافظ
از همه خداحافظی کردم و سوار ماشین شدم سمت کمپانی رفتم
وارد کمپانی شدم نسبت به صبح خیلی خیلی خلوت بود داشتم تو راهرو سمت اتاق خودم میرفتم که صدایی از اتاق ا.ت اومد و توجه منو به خودش جلب کرد برگشتم سمت اتاق و در زدم
_کسی داخله؟! ...ا.ت اونجایی ؟؟
هوفف خیالاتی شدم
خواستم دوباره برم که صدای شکستن اومد
برگشتم رمز در چی بود ؟! هوفف آها
رمز در رو زدم و وارد شدم که ...
نظر یادت نره رفیق!!
ببخشید اگر کم بود خیلی سرم شلوغه این چند روز :)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#fake
۳.۳k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.