وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2
وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2
پارت نهم
ویو کوک
سوهیون اومد داخل با حرفی که زد احساس کردم دیگه هیچی حس نمیکنم که...
_چ،چی گفتی ؟!(بغض)
@نمیدونم سانا بهش تیر زد افتاد تو آب نمیدونم مرده یا زنده نمیدونم الان داره چیکار میکنی یک ساعت دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم (بغض سگی)
اومدم حرف بزنم که همون موقع سانا با یه جعبه شیرینی اومد داخل
#عزیزم بیا ببین شیرینی که دوست داری رو برات اوردم (لبخند )
تهیونگ که پشتم بود اومد جلو تر و گفت
&کوک آروم باش خب ؟!
_توعه.عوضی ح.ر.ا.م.ز.ا.د.ه با ا.ت چیکار کردی هااا ؟!!!(دادی بلند تر از عربده)
#چی داری میگی عزیزم ؟!
_من عزیز تو نیستممم(داد)
ویو تهیونگ
همین که کوک این حرف رو زد سمت سانا حمله ور شد و یه سیلی جانانه ای نصیبش کرد خداا دلم خنک شد
سانا رو از کمپانی انداخت بیرون برگشت رفت پیش سوهیون
ویو کوک
رفتم پیش سوهیون جلو پاش زانو زدم
_خواهش میکنم سوهیون التماست میکنم ا.ت رو بهم برگردون هرچی بخوای بهت میدم فقط ا.تم رو بهم برگردون
(گایز بچم دست رو حالت التماس به همدیگه مالش میده مثل تو کیدراما که التماس میکنن افتاد؟!)
سوهیون رو زمین نشست
@فکر کردی من دنبالش نمیگردم ؟! از دیشب به بادیگارد ها اعلام کردند دارن تو کل کشور ها به صورت پراکنده دنبالش میگردن
سوهیون بغلم کرد
@خودم نگرانشم درک میکنم
_نه درک نمیکنی من من دوسش دارم اگر از دستش بدم چی
#کوک بلند شو مطمئنم پیدا میشه خودش قول داده بود یادته ؟! گفته بود تا من و تو نکشه خودش نمی میره
جیمین:هی پسر بس کن کار های تو ا.ت رو برنمیگردونه الان همه نگران ا.ت هستیم بهتره بس کنی
ویو کوک
بعد از کلی نصیحت های پسرا بلند شدم نامجون به پی دی نیم گفت و این خبر خیلی سریع تو رسانه ها پخش شد
نامجون:یک ساعت دیگه کنسرت شروع میشه
جیهوپ:پارت آهنگ های ا.ت چی؟!
_من میخونم
جین:اما...
_گفتم من میخونم
همه:باشه
رفتیم کنسرت شروع شد آخر کنسرت بود رفتیم تو بک استیج که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#fake
پارت نهم
ویو کوک
سوهیون اومد داخل با حرفی که زد احساس کردم دیگه هیچی حس نمیکنم که...
_چ،چی گفتی ؟!(بغض)
@نمیدونم سانا بهش تیر زد افتاد تو آب نمیدونم مرده یا زنده نمیدونم الان داره چیکار میکنی یک ساعت دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم (بغض سگی)
اومدم حرف بزنم که همون موقع سانا با یه جعبه شیرینی اومد داخل
#عزیزم بیا ببین شیرینی که دوست داری رو برات اوردم (لبخند )
تهیونگ که پشتم بود اومد جلو تر و گفت
&کوک آروم باش خب ؟!
_توعه.عوضی ح.ر.ا.م.ز.ا.د.ه با ا.ت چیکار کردی هااا ؟!!!(دادی بلند تر از عربده)
#چی داری میگی عزیزم ؟!
_من عزیز تو نیستممم(داد)
ویو تهیونگ
همین که کوک این حرف رو زد سمت سانا حمله ور شد و یه سیلی جانانه ای نصیبش کرد خداا دلم خنک شد
سانا رو از کمپانی انداخت بیرون برگشت رفت پیش سوهیون
ویو کوک
رفتم پیش سوهیون جلو پاش زانو زدم
_خواهش میکنم سوهیون التماست میکنم ا.ت رو بهم برگردون هرچی بخوای بهت میدم فقط ا.تم رو بهم برگردون
(گایز بچم دست رو حالت التماس به همدیگه مالش میده مثل تو کیدراما که التماس میکنن افتاد؟!)
سوهیون رو زمین نشست
@فکر کردی من دنبالش نمیگردم ؟! از دیشب به بادیگارد ها اعلام کردند دارن تو کل کشور ها به صورت پراکنده دنبالش میگردن
سوهیون بغلم کرد
@خودم نگرانشم درک میکنم
_نه درک نمیکنی من من دوسش دارم اگر از دستش بدم چی
#کوک بلند شو مطمئنم پیدا میشه خودش قول داده بود یادته ؟! گفته بود تا من و تو نکشه خودش نمی میره
جیمین:هی پسر بس کن کار های تو ا.ت رو برنمیگردونه الان همه نگران ا.ت هستیم بهتره بس کنی
ویو کوک
بعد از کلی نصیحت های پسرا بلند شدم نامجون به پی دی نیم گفت و این خبر خیلی سریع تو رسانه ها پخش شد
نامجون:یک ساعت دیگه کنسرت شروع میشه
جیهوپ:پارت آهنگ های ا.ت چی؟!
_من میخونم
جین:اما...
_گفتم من میخونم
همه:باشه
رفتیم کنسرت شروع شد آخر کنسرت بود رفتیم تو بک استیج که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#fake
۳.۰k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.