ملودیتلخ

ملودی_تلخ🍷
Part: 59
+میتونی بری و تحویل بگیری
_چه راحت، واقعا میزاری برم؟ نمیترسی برم پیش پلیس و بگم ادم ربایی کردین؟

+قبلا درمورد این موضوع صحبت کردم حتی اگه بگی نمیتونن کاری کنن
درمورد اینکه راحت میزارم بری چون تو بجای شخص دیگه ای اینجایی

_ممنون که دزدیدین منو و بعد ازادم کردید

+الان تیکه بود یا تشکر؟
_هرطور ببینیش

دنبالش تا پایین رفتم اشاره به زیر دستم کردم که وسایل هاشو بیاره
بعد از اینکه تحویل گرفت

پا به فرار گزاشت و عین اسب میدوید
که یکی از ندیمه ها داد زد
*دختر مگه پر//یو/د نیستی؟

میدونستم از عمد داد زده تا ابرو شو ببره
میدونست اون از اینکه همه بدونن خجالت میکشه

بایدم بکشه
همون لحظه به بادیگاردا که دور هم جمع شدن و نگاهی به مردان توی عمارت انداختم

بعضی هاشون ریز ریز میخندیدن...

༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 66وارد اتاق شدم نبودشصداش کردم اما خبری نشدقب...

ماه_تیره🌑Part: 67_ مهربون نبود نابود شدمگریه هام بند نمی ام...

ملودی_تلخ🍷Part: 58#تهیونگسریع گونه هاش قرمز شدو چشماشو ازم گ...

خودم ساختم لطفا حمایت کنید

●بال های سیاه و سفید○پارت 19

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط