فیک لینو

فیک لینو
پارت۲

ویو هیورین
رفتم خونه دیدم چندتا چمدون جلوی دره که یهو مامانم اومد(مامان هیورین+بابای هیورین-)

+: اومدی
هیورین: مامان ایناچیه
+: من و پدرت قراره یک هفته بریم مسافرت کاری خارج از کشور
هیورین: کجا؟
+: پاریس
-: سلام دخترم اومدی
هیورین: سلام بابا
-: مدرسه خوب بود
هیورین: اره دارید میرید پاریس
-: اره یه مسافرت کاری
هیورین: الان میرید
-: اره
هیورین: الان زود نیست
-: هرچی زودار بریم برامون بهتره
هیورین: اها باشه خوش بگذره
+: عزیزم ماشین بیرونه
-: خب دیگه ما میریم
هیورین: باشه خدافظ
چند دقیقه ای توی خونه بودم و با گوشیم ور میرفتم حوصلم سر رفته بود که یهو لینو زنگ زد جواب دادم(_هیورین+لینو)

_: سلام عشقم
+: سلام بیبی
_: جونم چی شده؟
+: میایی بریم بیرون
_: اره اتفاقا خیلی حوصلم سر رفته
+: پس میام دنبالت
_: باشه بای
+: بای

ویو هیورین
بلند شدم یه لباس خیلی خوشگل پوشیدم و یه ارایش کوچولو کردم که دیدم لینو پ منتظرمه
خب بریم
لینو: اووو بیبیم چه خوشگل شده
هیورین: بیبی منم یجوری خوشگل شده اصلا باورم نمیشه مال منه
لینو: شیرین زبونی هم بلدی
هیورین: پس چی؟
لینو: سوار شو
سوار شدیم و بعد از چند دقیقه رسیدیم یه باغ کافیشاپ بود که انگار مال کاپل ها بود چون کلی چیزای عاشقانه داشت رفتیم تو و یه جا نشستیم و سفارش دادیم

لینو: هیورین
هیورین: جونم
لینو: بریم اونجا قدم بزنیم
هیورین: بریم
لینو: داستیم قدم میزدیم نگاهش کردم یجورایی پکر بود
خوبی؟

هیورین: اره خوبم چطور
لینو: حس میکنم پکری
هیورین: اره خب تو خونه تنهام
لینو: واقعا
هیورین: اره
لینو: اوکه گفتی با پدر د مادرت زندگی میکنی
هیورین: اره ولی قبل از اینکه بهم زنگ بزنی رفتن به یه مسافرت کاری
لینو: اها
هیورین: خارج از کشور
لینو: پس خیلی تنهایی
کی برمیگردن
هیورین: هفته بعد
لینو: خب بیا پیش من
هیورین: چی
لینو: چیه پیش غریبه نیستی که پیش منی
منم مثل خودت تنهام دلم میخواد یکی پیشم باشه
هیورین: باشه قبوله