فیک لینو
فیک لینو
ویوا.ت
اسم من لی هیورین(همون ا.ت) هستم من از وقتی که به این مدرسه اومدم یه حسی به لینو دارم اما بخاطر میسو نمیتونم حسم رو بهش بگم زنگ ورزش بود و بچه رفته بودن بیرون و منم داشتم وسایل ورزش رو میبرتم بیرون تو حیاط که از اتاق موسیقی یه صدایی اومد دیدم که لینو و میسو دارن باهم حرف میزنن. لینو هم خیلی عصبانیه
میسو: چرا دوسم نداری چرا چراااا
لینو: میخوای بدونی؟
میسو: اره
لینو: من یکی دیگرو دوست دارم
میسو: اون کیه بهم بگو تا خودم بکشمش
لینو: دستت به هیورین بخوره خودم میکشمت😠
الانم گمشو برو
میسو: با سرعت از اتاق میره بیرون
هیورین: خیلی خوشحال شدم چون لینو هم منو دوست داره رفتم تو اتاق وقتی لینو منو دید بهم پشت کرد میخواست بره که صداش زدم
هیورین: لینو
لینو: سرجاش وایساد
هیورین: یه حسی بهم میگفت که همین الان حسم رو بهش بگم که گفتم
من دوست دارم
لینو: برگشت
هیورین: میخواستم زودتر بگم ولی....
ویو لینو
به میسو گفتم که هیورین رو دوست دارم بخاطر همین عصبانی شد و رفت که یهو هیورین اومد تو بهش پشت کردم میخواستم برم که صدام زد و گفت دوسم داره برگشتم از خوشحالی نزاشتم حرف بزنه و سریع رفتم سمتش و لبام رو گذاشتم رو لباش بعد از چند دقیقه از هم جدا شدیم و بغلش کردم
لینو: منم دوست دارم
هیورین: اگه میسو بفهمه بدبختم
لینو: من مراقبتم نمیزارم بهت دست بزنه
هیورین: مرسی عشقم
لینو: محکم تر بغلت میکنه
&: هیوریییین کجایییی
هیورین: اخ اخ من برم
لینو: 🙂😊
هیورین: بریم
&: کجا بودی
هیورین: همینجا😁
&: چیشده کلک😉
هیورین: هیچی بریم😁
(زنگ خونه)
هیورین: خب دیگه من رفتم
&: بای
هیورین: بای
داشتم میرفتم که یهو یکی دستم رو گرفت و منو کشوند تو بغلش فهمیدم که لینو بود و محکم بغلش کردم که یهو صورت میسو اومد جلو چشمام و سریع از بغلش اومدم بیرون
لینو: چیشد؟
هیورین: میسو اینجا نیست؟
لینو: ترسیدم دیوونه(دوباره بغلت کرد)
هیورین: ولی اگه میسو ببینه چی
لینو: خب ببینه
هیورین: خیلی ریلکسی من تنو بدنم داره میلرزه
لینو: بهش بگو شب باهم بودیم
هیورین: دیوونه شدی؟
لینو: 😂😂
ویوا.ت
اسم من لی هیورین(همون ا.ت) هستم من از وقتی که به این مدرسه اومدم یه حسی به لینو دارم اما بخاطر میسو نمیتونم حسم رو بهش بگم زنگ ورزش بود و بچه رفته بودن بیرون و منم داشتم وسایل ورزش رو میبرتم بیرون تو حیاط که از اتاق موسیقی یه صدایی اومد دیدم که لینو و میسو دارن باهم حرف میزنن. لینو هم خیلی عصبانیه
میسو: چرا دوسم نداری چرا چراااا
لینو: میخوای بدونی؟
میسو: اره
لینو: من یکی دیگرو دوست دارم
میسو: اون کیه بهم بگو تا خودم بکشمش
لینو: دستت به هیورین بخوره خودم میکشمت😠
الانم گمشو برو
میسو: با سرعت از اتاق میره بیرون
هیورین: خیلی خوشحال شدم چون لینو هم منو دوست داره رفتم تو اتاق وقتی لینو منو دید بهم پشت کرد میخواست بره که صداش زدم
هیورین: لینو
لینو: سرجاش وایساد
هیورین: یه حسی بهم میگفت که همین الان حسم رو بهش بگم که گفتم
من دوست دارم
لینو: برگشت
هیورین: میخواستم زودتر بگم ولی....
ویو لینو
به میسو گفتم که هیورین رو دوست دارم بخاطر همین عصبانی شد و رفت که یهو هیورین اومد تو بهش پشت کردم میخواستم برم که صدام زد و گفت دوسم داره برگشتم از خوشحالی نزاشتم حرف بزنه و سریع رفتم سمتش و لبام رو گذاشتم رو لباش بعد از چند دقیقه از هم جدا شدیم و بغلش کردم
لینو: منم دوست دارم
هیورین: اگه میسو بفهمه بدبختم
لینو: من مراقبتم نمیزارم بهت دست بزنه
هیورین: مرسی عشقم
لینو: محکم تر بغلت میکنه
&: هیوریییین کجایییی
هیورین: اخ اخ من برم
لینو: 🙂😊
هیورین: بریم
&: کجا بودی
هیورین: همینجا😁
&: چیشده کلک😉
هیورین: هیچی بریم😁
(زنگ خونه)
هیورین: خب دیگه من رفتم
&: بای
هیورین: بای
داشتم میرفتم که یهو یکی دستم رو گرفت و منو کشوند تو بغلش فهمیدم که لینو بود و محکم بغلش کردم که یهو صورت میسو اومد جلو چشمام و سریع از بغلش اومدم بیرون
لینو: چیشد؟
هیورین: میسو اینجا نیست؟
لینو: ترسیدم دیوونه(دوباره بغلت کرد)
هیورین: ولی اگه میسو ببینه چی
لینو: خب ببینه
هیورین: خیلی ریلکسی من تنو بدنم داره میلرزه
لینو: بهش بگو شب باهم بودیم
هیورین: دیوونه شدی؟
لینو: 😂😂
۸.۵k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.