فیک لینو
فیک لینو
پارت۳
ویو هیورین
رفتم خونه پیش خدمتکار و محافظ ها
همگی بیایید کارتون دارم
شماها تا موقه ای که پدر و مادرم برگردن مرخصید
+: اما خانم شما چی خطری شمارو تهدید نمیکه؟
هیورین: من تا وقتی که پدر و مادرم برگردن پیش دوستم هستم پس نگران نباشید
خب میتونید برید
همه: خدافظ
هیورین: اقای کوان(یکی از بادیگاردها)
_: بله
هیورین: یه چند دقیقه باهاتون کار داره
_: درخدمتم
هیورین: رفتم تو اتاقم و چندتا لباس راحت گذاشتم توش و بردمش پایین و توی یه کاغذ ادرس خونه لینو رو نوشتم و دادم به اقای کوان
این چمدون رو ببر به این ادرس یه پسر جلوی در دیدی اینو بده بهش
_: چشم(رفت)
هیورین: وقتی که رفت گوشیم رو گرفتم و به لینو زنگ زدم(لینو+هیورین_)
+: جونم
_: داره میاد منتظرش باش
+: اوکی
_: بای
+: بای
ویو لینو
لباس و شلوارم خوب دود پس رفتم بیرون و منتظر مونم تا بیاد بعد از۲دقیقه یه ماشین اومد جلو و فهمیدم اقای کوان اومد جلوم
_: ببخشید اقای لی مینهو کجاست؟
لینو: خودمم
_: خانم هیورین گفتن این رو بهتون بدم
لینو: ممنون
_: خدافظ
لینو: خدافظ
چمدون رو بردم بالا که گوشیم زنگ خورد هان بود جواب دادم(لینو_هان+)
+: سلام هیونگ امشب میای بریم بار
_: اره میام
+: فقط بگو هیورین هم بیاد
_: اوکی
قطع کردم و رفتم به هیورین پیام دادم گفت باشه
(ساعت۸شب)
ویو هیورین بلند شدم رفتم یه لباس مناسب پوشیدم و یه ارایش کوچیک کردم که گوشیم زنگ خورد لینو بود جواب دادم(لینو+هیورین_)
+: حاضر شدی؟
_: اره
+: بیا پایین(قطع کرد)
هیورین: اخجوووووون اومده دنبالم😁
رفتم پایین وقتی دیدمش از شدت جذاب بودنش قلبم تند تند میزد که یهو منو دید به خودم اومدم و یه لبخند بهش زدم و رفتم پیشش
لینو: بریم؟
هیورین: بریم
لینو: هانا(دوست صمیمی هیورین) هم میاد؟
هیورین: اره
وقتی رسیدیم پیداشون کردیم و رفتیم پیششون و نشستیم
پارت۳
ویو هیورین
رفتم خونه پیش خدمتکار و محافظ ها
همگی بیایید کارتون دارم
شماها تا موقه ای که پدر و مادرم برگردن مرخصید
+: اما خانم شما چی خطری شمارو تهدید نمیکه؟
هیورین: من تا وقتی که پدر و مادرم برگردن پیش دوستم هستم پس نگران نباشید
خب میتونید برید
همه: خدافظ
هیورین: اقای کوان(یکی از بادیگاردها)
_: بله
هیورین: یه چند دقیقه باهاتون کار داره
_: درخدمتم
هیورین: رفتم تو اتاقم و چندتا لباس راحت گذاشتم توش و بردمش پایین و توی یه کاغذ ادرس خونه لینو رو نوشتم و دادم به اقای کوان
این چمدون رو ببر به این ادرس یه پسر جلوی در دیدی اینو بده بهش
_: چشم(رفت)
هیورین: وقتی که رفت گوشیم رو گرفتم و به لینو زنگ زدم(لینو+هیورین_)
+: جونم
_: داره میاد منتظرش باش
+: اوکی
_: بای
+: بای
ویو لینو
لباس و شلوارم خوب دود پس رفتم بیرون و منتظر مونم تا بیاد بعد از۲دقیقه یه ماشین اومد جلو و فهمیدم اقای کوان اومد جلوم
_: ببخشید اقای لی مینهو کجاست؟
لینو: خودمم
_: خانم هیورین گفتن این رو بهتون بدم
لینو: ممنون
_: خدافظ
لینو: خدافظ
چمدون رو بردم بالا که گوشیم زنگ خورد هان بود جواب دادم(لینو_هان+)
+: سلام هیونگ امشب میای بریم بار
_: اره میام
+: فقط بگو هیورین هم بیاد
_: اوکی
قطع کردم و رفتم به هیورین پیام دادم گفت باشه
(ساعت۸شب)
ویو هیورین بلند شدم رفتم یه لباس مناسب پوشیدم و یه ارایش کوچیک کردم که گوشیم زنگ خورد لینو بود جواب دادم(لینو+هیورین_)
+: حاضر شدی؟
_: اره
+: بیا پایین(قطع کرد)
هیورین: اخجوووووون اومده دنبالم😁
رفتم پایین وقتی دیدمش از شدت جذاب بودنش قلبم تند تند میزد که یهو منو دید به خودم اومدم و یه لبخند بهش زدم و رفتم پیشش
لینو: بریم؟
هیورین: بریم
لینو: هانا(دوست صمیمی هیورین) هم میاد؟
هیورین: اره
وقتی رسیدیم پیداشون کردیم و رفتیم پیششون و نشستیم
۶.۹k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.