part
part 187
مایک: الان ربطش به تو چیه بیبی
سوزومه: اگه بهت مربوط بود تا الان فهمیده بودی
سوزومه برگشت طرف رابرتو کنارش نشست
سوزومه: خوبی. چیزید که نشده
رابرت: خوبم چیزیم نیست
سوزومه: همینجا وایسا تکون نخور الان میام
سوزومه رفتو با جعبه کمک های اولیه اومدو دوبار کنارش نشست جعبرو برداشتو
رابرت: خوبم نیازی نیست
سوزومه دستشو روی پارگی لبش گذاشتو فشار داد
رابرت: اخ دیونه ای
سوزومه: که چیزی نیست
سوزومه پد رو گرفتو کمی بهش محلول ضدعفونی ریهت و اروم روی زخمش گذاشتو سرشو اور پایینو فوتش کرد
سوزومه: درد داره
رابرت: نه زیاد
سوزومه: چرا زدت
رابرت: بخواطر من گیر افتادن
سوزومه: ولی نباید دستشونو روت بلند میکردن
سوزومه پد رو برداشتو چسب زخم رو زد به گوشه لبش بلند شدو دست رابرتو گرفتو بلندش کرد
رفت سمت مایکو با اخم بهش نگاه کرد
سوزومه: دفعه اخرت باشه
مایک با لبخند گفت
مایک: چشم لیدی
سوزومه: خب حالا که شماهم اینجایین هرکی از یه گوشه شروع کنه همه اشغالارو میریزیم وسط و باهم جمش میکنیم
ادوارد: اوکی امن ازون گوشه شروع میکنم
مایک: منم اونطرف
سوزومه: رابرت تو برو اون گوشه منم میرم این طرف
رابرت: چشم
سوزومه رفت
ادوارد: دختره خیلی خواستنیه
مایک: بیا مسابقه بدیم هرکی زودتر مخشو بزنه
رابرت: زحمت نکشین پا نمیده
مایک: تو از کجا میدونی
ادوارد: اصلا اون از کجا اسمتو میدونست
مایک: رفتارش عجیب تره
رابرت: بخواطر همین میگم زحمت نکشید اون مال منه
ادوارد: وااتـ...
سوزومه: اگه همینجوری وایسین تا صبح هم تموم نمیکنیم
ادوارد: اوکیی
مایک: الان ربطش به تو چیه بیبی
سوزومه: اگه بهت مربوط بود تا الان فهمیده بودی
سوزومه برگشت طرف رابرتو کنارش نشست
سوزومه: خوبی. چیزید که نشده
رابرت: خوبم چیزیم نیست
سوزومه: همینجا وایسا تکون نخور الان میام
سوزومه رفتو با جعبه کمک های اولیه اومدو دوبار کنارش نشست جعبرو برداشتو
رابرت: خوبم نیازی نیست
سوزومه دستشو روی پارگی لبش گذاشتو فشار داد
رابرت: اخ دیونه ای
سوزومه: که چیزی نیست
سوزومه پد رو گرفتو کمی بهش محلول ضدعفونی ریهت و اروم روی زخمش گذاشتو سرشو اور پایینو فوتش کرد
سوزومه: درد داره
رابرت: نه زیاد
سوزومه: چرا زدت
رابرت: بخواطر من گیر افتادن
سوزومه: ولی نباید دستشونو روت بلند میکردن
سوزومه پد رو برداشتو چسب زخم رو زد به گوشه لبش بلند شدو دست رابرتو گرفتو بلندش کرد
رفت سمت مایکو با اخم بهش نگاه کرد
سوزومه: دفعه اخرت باشه
مایک با لبخند گفت
مایک: چشم لیدی
سوزومه: خب حالا که شماهم اینجایین هرکی از یه گوشه شروع کنه همه اشغالارو میریزیم وسط و باهم جمش میکنیم
ادوارد: اوکی امن ازون گوشه شروع میکنم
مایک: منم اونطرف
سوزومه: رابرت تو برو اون گوشه منم میرم این طرف
رابرت: چشم
سوزومه رفت
ادوارد: دختره خیلی خواستنیه
مایک: بیا مسابقه بدیم هرکی زودتر مخشو بزنه
رابرت: زحمت نکشین پا نمیده
مایک: تو از کجا میدونی
ادوارد: اصلا اون از کجا اسمتو میدونست
مایک: رفتارش عجیب تره
رابرت: بخواطر همین میگم زحمت نکشید اون مال منه
ادوارد: وااتـ...
سوزومه: اگه همینجوری وایسین تا صبح هم تموم نمیکنیم
ادوارد: اوکیی
- ۳.۰k
- ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط