part
part 188
رابرت: بعدا صحبت میکنیم
همشون رفتن سمت خودشونو شروع کردن به تمیز کاری بعد چهار ساعت کارا تموم شد به خواست ادوارد رفتن هر چهارتاشون رفتن اتاق پسرا تا یکم نوشیدنی سرد بخورن بعد خوردن نوشیدنی سوزومه سرشو رو پاهای رابرت گذاشتو خوابید
مایک: انگار خوابش برده
رابرت: اوم
ادوارد: خب بگو ماجرا از چه قرار
رابرت: چند ماهیه باش تو رابطم
مایک: چرا بهمون مگفتی
رابرت: به خواست اون بود
ادوارد: پس بلخره دست از کارات کشیدی
رابرت: نه این بار قلابم ماهی بزرگ گرفته
مایک : دوباره
ادوارد: مگه نگفتی دفعه اخرته
رابرت: این بار دیگه اخریه این دختره خوب مایه داریه به علاوه بدنو فیس خوبیداره میتونم یکم ازش استفاده کنم
ادوارد: تک خوری نکن برا ماهم بزار
رابرت: اوکی. اگه موفق شدم برای شمام یکم میزارم
ویو سوزومه
تو خوابو بیداری بودم چشامو بسته بودم نمیخواستم تو اتاق پسرا بخوابم به احتمال زیاد برام دردسر میشه خواستم چشامو باز کنم که با حرفاشون وایستادم خودمو به خواب زدم
مایک: انگار خوابش برده
رابرت: اوم
ادوارد: خب بگو ماجرا از چه قرار
رابرت: چند ماهیه باش تو رابطم
مایک: چرا بهمون مگفتی
رابرت: به خواست اون بود
ادوارد: پس بلخره دست از کارات کشیدی
رابرت: نه این بار قلابم ماهی بزرگ گرفته
مایک : دوباره
ادوارد: مگه نگفتی دفعه اخرته
رابرت: این بار دیگه اخریه این دختره خوب مایه داریه به علاوه بدنو فیس خوبیداره میتونم یکم ازش استفاده کنم
ادوارد: تک خوری نکن برا ماهم بزار
رابرت: اوکی. اگه موفق شدم برای شمام یکم میزارم
با حرفاشون شکستن قلبمو واضح شنیدم درد داشت بجور درد داشت حالم بجور خراب شده بود انگار هیچیو حس نمیکردم چشامو باز کردمو با بغض عصبانیت روصورتش (رابرت) نگاه کردم شکه شده بود یه لبخند حرصی زدم
رابرت: بعدا صحبت میکنیم
همشون رفتن سمت خودشونو شروع کردن به تمیز کاری بعد چهار ساعت کارا تموم شد به خواست ادوارد رفتن هر چهارتاشون رفتن اتاق پسرا تا یکم نوشیدنی سرد بخورن بعد خوردن نوشیدنی سوزومه سرشو رو پاهای رابرت گذاشتو خوابید
مایک: انگار خوابش برده
رابرت: اوم
ادوارد: خب بگو ماجرا از چه قرار
رابرت: چند ماهیه باش تو رابطم
مایک: چرا بهمون مگفتی
رابرت: به خواست اون بود
ادوارد: پس بلخره دست از کارات کشیدی
رابرت: نه این بار قلابم ماهی بزرگ گرفته
مایک : دوباره
ادوارد: مگه نگفتی دفعه اخرته
رابرت: این بار دیگه اخریه این دختره خوب مایه داریه به علاوه بدنو فیس خوبیداره میتونم یکم ازش استفاده کنم
ادوارد: تک خوری نکن برا ماهم بزار
رابرت: اوکی. اگه موفق شدم برای شمام یکم میزارم
ویو سوزومه
تو خوابو بیداری بودم چشامو بسته بودم نمیخواستم تو اتاق پسرا بخوابم به احتمال زیاد برام دردسر میشه خواستم چشامو باز کنم که با حرفاشون وایستادم خودمو به خواب زدم
مایک: انگار خوابش برده
رابرت: اوم
ادوارد: خب بگو ماجرا از چه قرار
رابرت: چند ماهیه باش تو رابطم
مایک: چرا بهمون مگفتی
رابرت: به خواست اون بود
ادوارد: پس بلخره دست از کارات کشیدی
رابرت: نه این بار قلابم ماهی بزرگ گرفته
مایک : دوباره
ادوارد: مگه نگفتی دفعه اخرته
رابرت: این بار دیگه اخریه این دختره خوب مایه داریه به علاوه بدنو فیس خوبیداره میتونم یکم ازش استفاده کنم
ادوارد: تک خوری نکن برا ماهم بزار
رابرت: اوکی. اگه موفق شدم برای شمام یکم میزارم
با حرفاشون شکستن قلبمو واضح شنیدم درد داشت بجور درد داشت حالم بجور خراب شده بود انگار هیچیو حس نمیکردم چشامو باز کردمو با بغض عصبانیت روصورتش (رابرت) نگاه کردم شکه شده بود یه لبخند حرصی زدم
- ۳.۱k
- ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط