part

part 186
از تختم اومدم پایینو رفتم سمت پریز که
لیلی: سوزی سوزی برگرد دوباره داره میاد
سوزومه: کیـ....
در باز شدو مسئول دم در ظاهر شد با عصبانیت پریزو زد چراغا روشن شد
اقای مورفی: سوزومه پیترسون
سوزومه: ببخشید خواستم اب بخورم
اقای مورفی: اوم پس در حال اب خوردن برو باغ رو جارو بکش
سوزومه: باع به اون بزرگی رو
اقای مورفی: اوم نگران نباش تا صبح تمومش میکنی
سوزومه: اما...
آقای مورفی: حرف اضافه نباشه سری دست به کار شو
سوزومه: چشم
از اتاق اومدم بیرونو رفتم سمت باغ
سوزومه: اخ خدا لعنتت کنه این وقت شب من چطوری این جنگلو جارو بکشم
ویو رابرت
از سرو صدا معلوم بود یکی گیر افتاده بیچاره
ادوارد: فک کنم یکی به چُخ رفته
مایک: احتمالا از اتاق روبه روعه
ادوارد: میرم ببینم
ادوارد رفت از سوراخ در به بیرون نگاه کرد
مایک: کیه
ادوارد: فک کنم پیترسونه
مایک: اوخی بیچاره احتمالا تنبیه سنگینی بهش دادن
ادوارد اومدو رو تختش نشست
رابرت: من میرم کمکش
ادوارد: دیونه شدی.. بتمرگ سر جات
رابرت: من رفتم
ادوارد و اومدن جلوم
مایک: چته پسر نکنه چیزی بینتونه
رابرت: چیزی نیست فقط خوابو نمیاد میرن بیرون
مسئول درو باز کرد و اومد داخل
اقای مورفی: میبینم جمتون جمه
مایک: عم چیزهـ..
ادوارد: حال رابرت بهم خورده بود میخواستیم ببینیم چشه
اقای مورفی: اوم احتمالا اگه شمام برین کمک پیترسون حالو هواتون عوض بشه
مایک: نه نَـ...
رابرت: اوکی من رفتم
اقای مورفی: افرین پسر خوب ماهاهم سری تر گمشید
بعد رفتن مسئول رابرت هم راهافتاد تا بره
ادوارد: رابرت نابودت میکنم
مایک: اگه زنده پیداش کردی
رابرت دوییدو مایک و ادوارد هم پشتش دوییدن رابرت رفت سمت باغ که سوزومه رو دید داشت جارو میکشید رفت سمتشو وایستا
مایک از پشت صداش کرد تا خواست برگرده یه مشت رو صورتش خالی کرد رابرت افتاد زمین گوشه لبش پاره شده بود سوزومه اومد جلو یه سیلی زد به مایک
سوزومه: روانیی چیزی هستی؟ مگه اینجاخونه عمته بیای مشتتو بکوبی رو صورد بقیه (داد)
دیدگاه ها (۲)

part 187مایک: الان ربطش به تو چیه بیبیسوزومه: اگه بهت مربوط ...

part 188رابرت: بعدا صحبت میکنیم همشون رفتن سمت خودشونو شروع ...

part185 سوزومه: کاراچطور پیش هارو: همچی مرتب لیدی...امروز رف...

part 184سوزومه: کوچولو منو بیشتر دوست داری یا مامانو کایا: م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط