ویو ات
ویو ات
کوک: چی ؟ بخوابی؟
ات: ارع
کوک: اونم تنهاا
ات: اره خو
کوک: هر وقت از رو جنازم ردشی بزارم تنها اینجا بخوابی
ات: وا مگه میخوام فرار کنم
کوک: فرار که ن شاید یکی از گوساله ها که دنبال انتقام از مننن بلایی سرت بیارن
ات: تو حیاطم میخوان از کجا بیان اونا اخه
کوک: دختر جون نمیزارم اینجا بخوابی تمام
ات: لطفاااا
کوک: ن
ات : تلو خدااااا
کوک: هعی اون طوری نگو
ات: جون منن
کوک: هی باشه ب ی شرط
ات: چی( ذوق
کوک: منم همینجا میخوابم
ات: گبوووولههه( ذوق خرکییی
یدقعع از خوش حالی پریدم رو پاش ماچش کردممم ( لپشو )
کوک: چ عجبب یبار پیش قدم شدی
ات: خب .. امم
اومدم از پاش بیام پایین که جلومو گرف
کوک: دیر امدی نخوا زود برو
ات: خب نمیرم که فقط بیام پایین
کوک: ن جااتتت عالییههه( یجور تحریک کنندهه
ات: ایی ول کن ترو خداا
کوک: مگه عجله داری خو بشین دیگه
ات: خب اههه..(ناراحت............اها( خکش حال
کوک: چی
یدفعه لبام و گزاشتم رو لباشش و شروع کردیم ب کیس رفتن اولش تعحب کرده بود ولی بد همراهییی حدود ۵ دقیقه بد که نفس کم اوردیم جدا شدیم
کوک: چی ؟ بخوابی؟
ات: ارع
کوک: اونم تنهاا
ات: اره خو
کوک: هر وقت از رو جنازم ردشی بزارم تنها اینجا بخوابی
ات: وا مگه میخوام فرار کنم
کوک: فرار که ن شاید یکی از گوساله ها که دنبال انتقام از مننن بلایی سرت بیارن
ات: تو حیاطم میخوان از کجا بیان اونا اخه
کوک: دختر جون نمیزارم اینجا بخوابی تمام
ات: لطفاااا
کوک: ن
ات : تلو خدااااا
کوک: هعی اون طوری نگو
ات: جون منن
کوک: هی باشه ب ی شرط
ات: چی( ذوق
کوک: منم همینجا میخوابم
ات: گبوووولههه( ذوق خرکییی
یدقعع از خوش حالی پریدم رو پاش ماچش کردممم ( لپشو )
کوک: چ عجبب یبار پیش قدم شدی
ات: خب .. امم
اومدم از پاش بیام پایین که جلومو گرف
کوک: دیر امدی نخوا زود برو
ات: خب نمیرم که فقط بیام پایین
کوک: ن جااتتت عالییههه( یجور تحریک کنندهه
ات: ایی ول کن ترو خداا
کوک: مگه عجله داری خو بشین دیگه
ات: خب اههه..(ناراحت............اها( خکش حال
کوک: چی
یدفعه لبام و گزاشتم رو لباشش و شروع کردیم ب کیس رفتن اولش تعحب کرده بود ولی بد همراهییی حدود ۵ دقیقه بد که نفس کم اوردیم جدا شدیم
۱۲.۰k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.