من مخاطب هیچ بسپار به من درستش میکنمی نبودم همیشه خ

من مخاطبِ هیچ «بسپار به من، درستش می‌کنم»ی نبودم، همیشه خودم جنگیدم و خودم درستش کردم. هیچ‌وقت هیچ‌کس دلداری‌ام نداده، آرامم نکرده، پناهم نبوده. همیشه خودم، خودم را دلداری دادم، آرام کردم و خودم پناه خودم بودم.
من مخاطب هیچ دلگرمی و حمایتی نبودم، همیشه خودم، به خودم دلگرمی دادم و خودم حامی و تکیه گاه خودم بودم.
که ذره ذره با دستان لرزان و ناپخته‌ی خودم به دیوار سرد و بی‌روح زندگی‌ام رنگ پاشیده‌ام و آجر به آجر، دیوارهای بلندی که سد راهم می‌شدند را خراب کردم.
تصورم از خودم این بود که هرگز بزرگ نخواهم‌شد و چقدر کودکانه‌زیستن را دوست‌داشتم و حالا که به خودم نگاه می‌کنم می‌بینم که چقدر زود بزرگ شدم!!!! چقدر زود شبیه آدم‌های بزرگ رفتار کردم، بی‌توقع شدم، بخشیدم، تلاش کردم و چقدر زود با سختی‌های زمانه گلاویز شدم.
بعضی آدم‌ها منتظر می‌مانند کسی از راه برسد و مراقبشان باشد، دستانشان را به گرمی بگیرد و آن‌ها را تا دهکده‌ی سبز آرزوهاشان برساند. اما من همیشه خودم مراقب خودم بودم و خودم دستان خودم را گرفتم و تا دهکده‌ای که هم دور بود و هم بعید، بدون مکث دویدم، پایم زخمی شد و نایستادم، زمین خوردم و ناامید نشدم و منتظر نماندم کسی مرا در آغوش بگیرد و زخم‌های مرا مرهم باشد، چون در نهایت این خودم بودم که عاشقانه، خودم را دوست داشتم،
منی که با کوهی از بغض، ادامه می‌دادم، منی که تسلیم نمی‌شدم،
منی که بهتر از هرکسی تکیه‌گاه شدن در اوج بی‌تکیه‌گاهی را بلد بودم.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

Baran🍁🍁🍁🍁
دیدگاه ها (۱۰)

._🌹_‏خدایا...در انتهاے شبقلب‌هاے مهربان دوستانم رابه تو مے‌س...

🍁🍂برايتان آرزوي پاييزي را دارم که مهـر و آبـان و آذرش شما را...

دلم برای تو تنگ است...این فقط یک جمله نیستتعریفیست از عشقی ب...

نام فیک:عشق مخفیPart:1 ویو ات*مادرم زنگ در رو زدیکی در رو با...

چرا من؟ چرا من باید این همه سختی رو تحمل کنم؟ آخه این انصافه...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط