رمان حامیم

رمان حامیم
پارت ۱۵

حامیم: درگیر چی بودی؟

دیاتا: هیچی بابا همش سر چیزایی الکی با محمد(دوست پسر قبلیش) دعوامون میشد و اینا دیگ کات کردیم

حامیم: آهان

فرید: یه سینگل دیگ ب جمع مون پیوست😂😂

دیانا: الان همه تون سینگلید؟😂

فرید: نه فقط منو ط سینگلیم😂

حامیم: خب مبارکه😂

دیانا: چی مبارکه؟😂😂

حامیم: فقط شما دوتا سینگلید رل بزنید با هم دیگ

فرید: حامیم زشته😂

حامیم: باشه داداش شوخی کردم😂😂

علیرضا: کجا بریم‌بچه ها؟

دیانا: بریم ‌کافه؟

بچه ها: آره بریم

حامیم: جانا زنگ میزنه

جانا: الو سلام داداش

حامیم: سلام قلب داداش چطوره؟

جانا: خوبم داداش ط چطوری

حامیم: منم خوبم عزیزم کجایی

جانا: من خونم ط کجایی

حامیم: مگ قرار نبود فردا برگردی قشنگم

جانا: دلم برات تنگ شده بود

حامیم: قلب منی ط آبجی جان بیرونم با بچه ها میایم آبجی جان

جانا: باشه داداش من برم کمک مامان کنم کار‌نداری؟

حامیم: نه آبجی فعلا...

علیرضا: چی میگف؟

حامیم: هیچی اومده خونه

علیرضا: پس بعد از کافه رفتیم‌ خونه حامیم جان داداش ط برو دنبالش

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۳)

تو کامنتا بنویسید

رمان حامیمپارت۱۶حامیم: اوکیه داداشفرید: خب بچه ها رسیدیمدیان...

مرصییی

ماه شب تارم@haamim.h.n27

رمان بغلی من پارت۱۳۶و۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹دیانا: ارسلان اون بچه فقط پن...

چند پارتی جونگوون p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط