داستان عاشقانه خیلی زیبا

داستان عاشقانه خیلی زیبا 👇

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

💜💜💜 #Marni_km


#kim_family
دیدگاه ها (۸۱)

#DARK_LIKE_BLACKpart 28تهیونگ:با اینه جای پونز ها خیلی میسوخ...

#DARK_LIKE_BLACKpart 29رکیتا:از پی دی نیم جدا شده بودیم تا ز...

داستان عاشقانه خیلی زیبا 👇ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ...

داستان عاشقانه خیلی زیبا👇داستان کوتاه عاشقانه جراحی قلب :پسر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط