فیک دست نیافتنی پارت ۲۸
فیک دست نیافتنی پارت ۲۸
از زبان ات
با تهیونگ نمی رمو با یه قدم عقب رفتن و سرمو به معنی نه تکون دادم گفتم
چلسی دستمو گرفت تو دستای گرم و صمیمیش با لبخند بهم گفت: اشکالی نداره ات منم یه دخترم میفهمم چی میگی... با تهیونگ نمیریم خودمو دو نفر میریم و یکمم با هم خلوت میکنیم و میریم یه کافی شاپ که جدید پیدا کردم خیلی جاش دلنوازه و مخصوص دختراس و اگه تو مایل باشی اونجا در بارش بیشتر باهام حرف میزنیم خب؟ خودتو اصلأ اذیت نکن نمی خوام دیگه اتفاقی برات بیوفته باشه خوشگلم؟
بهش لبخند کوچیکی زدم اصلأ نمی خواستم ردش کنم همیشه حال و هوای منو عوض میکنه و غم هامو تو سینم تبدیل به لبخند و شادی میکنه
رفت با تهیونگ حرف زد تهیونگ هم که انگار از خدا خواسته سریع رفت سوال ماشینش شد و گازشو گرفت و رفت
چلسی اومد پیشم و دستمو گرفت و با هم قدم بر می داشتیم از خاطرات خودش با رل قبلیش برام میگفت
چلسی: تا به حال بهت نگفتم ولی تو این شرایط الانت فکر کنم بهتره در بارش بهت بگم از تجربه ی خودم... چند ماه فقط از طریق مجازی با هم چت می کردیم فکر می کردیم خیلی با هم خوبیم و نیمه های گمشده ی همیم یه روز باهاش قرار گذاشتم ولی سر قرار نیومد باهاش هر چه قدر تماس گرفتم جوابمو نداد بعدش فهمیدم که اون شب داشته مخ یه دختر دیگه رو میزده منظور از گفتنش اینکه تهیونگ هر کسی نیست... اون اگه عاشق کسی باشه هیچ وقت بهش خیانت نمیکنه و ولش نمیکنه و بره... تهیونگ هرکسی نیست که به راحتیا به دست بیاد اون تو رو خیلی میخواد اگه بری می دونی چی به سرش میاد؟
یعنی الان داشت با حرفاش نصیحتم می کرد؟ چرا من به عنوان یه دختر همش نازشو بکشم؟ چرا اون حتی یه بار دنبال من نیومد و نازمو نکشید
ات: چرا همش من؟ چرا اینارو فقط به من میگی؟ هربار من رفتم نازکشی به نظرت من دخترم یا پسر؟
چلسی از حرفم خندش گرفت: من نمیگم برو نازشو بکش میگم هم اذیتش نکن و هم ترکش نکن چون پسرایی مثل تهیونگ خیلی کمن هیچ جای دنیا مثلش رو پیدا نمیکنی
یعنی الان دخترایی مثل من که با وجود این همه بدبختی زندگی کرده زیادن؟ هر کسی هم من نیست
ات: تهیونگ هم هیچ فرشته ای مثل منو پیدا نمیکنه که انقدر دارم به پاش صبر میکنم
چلسی: معلومه که فرشته ای همه ی دخترا فرشته ولی چون بال ندارن اسمشو گذاشتن دختر
از حرفش خندم گرفت گفتم: خانم شاعر این کلمات قشنگ رو از کجا یاد گرفتی؟ بگو ما هم بریم یاد بگیریم
یکمم تو کافیشاپ حرف زدیم بعد از اونجا اومدیم بیرون
یه تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه
از زبان ات
با تهیونگ نمی رمو با یه قدم عقب رفتن و سرمو به معنی نه تکون دادم گفتم
چلسی دستمو گرفت تو دستای گرم و صمیمیش با لبخند بهم گفت: اشکالی نداره ات منم یه دخترم میفهمم چی میگی... با تهیونگ نمیریم خودمو دو نفر میریم و یکمم با هم خلوت میکنیم و میریم یه کافی شاپ که جدید پیدا کردم خیلی جاش دلنوازه و مخصوص دختراس و اگه تو مایل باشی اونجا در بارش بیشتر باهام حرف میزنیم خب؟ خودتو اصلأ اذیت نکن نمی خوام دیگه اتفاقی برات بیوفته باشه خوشگلم؟
بهش لبخند کوچیکی زدم اصلأ نمی خواستم ردش کنم همیشه حال و هوای منو عوض میکنه و غم هامو تو سینم تبدیل به لبخند و شادی میکنه
رفت با تهیونگ حرف زد تهیونگ هم که انگار از خدا خواسته سریع رفت سوال ماشینش شد و گازشو گرفت و رفت
چلسی اومد پیشم و دستمو گرفت و با هم قدم بر می داشتیم از خاطرات خودش با رل قبلیش برام میگفت
چلسی: تا به حال بهت نگفتم ولی تو این شرایط الانت فکر کنم بهتره در بارش بهت بگم از تجربه ی خودم... چند ماه فقط از طریق مجازی با هم چت می کردیم فکر می کردیم خیلی با هم خوبیم و نیمه های گمشده ی همیم یه روز باهاش قرار گذاشتم ولی سر قرار نیومد باهاش هر چه قدر تماس گرفتم جوابمو نداد بعدش فهمیدم که اون شب داشته مخ یه دختر دیگه رو میزده منظور از گفتنش اینکه تهیونگ هر کسی نیست... اون اگه عاشق کسی باشه هیچ وقت بهش خیانت نمیکنه و ولش نمیکنه و بره... تهیونگ هرکسی نیست که به راحتیا به دست بیاد اون تو رو خیلی میخواد اگه بری می دونی چی به سرش میاد؟
یعنی الان داشت با حرفاش نصیحتم می کرد؟ چرا من به عنوان یه دختر همش نازشو بکشم؟ چرا اون حتی یه بار دنبال من نیومد و نازمو نکشید
ات: چرا همش من؟ چرا اینارو فقط به من میگی؟ هربار من رفتم نازکشی به نظرت من دخترم یا پسر؟
چلسی از حرفم خندش گرفت: من نمیگم برو نازشو بکش میگم هم اذیتش نکن و هم ترکش نکن چون پسرایی مثل تهیونگ خیلی کمن هیچ جای دنیا مثلش رو پیدا نمیکنی
یعنی الان دخترایی مثل من که با وجود این همه بدبختی زندگی کرده زیادن؟ هر کسی هم من نیست
ات: تهیونگ هم هیچ فرشته ای مثل منو پیدا نمیکنه که انقدر دارم به پاش صبر میکنم
چلسی: معلومه که فرشته ای همه ی دخترا فرشته ولی چون بال ندارن اسمشو گذاشتن دختر
از حرفش خندم گرفت گفتم: خانم شاعر این کلمات قشنگ رو از کجا یاد گرفتی؟ بگو ما هم بریم یاد بگیریم
یکمم تو کافیشاپ حرف زدیم بعد از اونجا اومدیم بیرون
یه تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه
۱۸.۳k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.