چندپارتی تهکوک
#چندپارتی_تهکوک
P⁶
ته: میخواستم بگم که...(کوک اومد😂🗿👍🏻💔🚬)
کوک: اهای ازش دور شو(میره میچسبه به یونجونگ)
ته: چرا اونوقت؟
کوک: چون من میگم
ته: باش
کوک: خب پرنسس وارد سالن شو
+چشم پرنس جئون
ته: چندشا
ویو کوک
وارد سالن شدیم و دیگه حالم داشت از این چندش بازیا به هم میخوره نشستم بقل یونجونگ بعد جلومون کلی لیوان های ویسکی و الکل بود
سانس اول که باید میرقصیدیم به صورت تانگو
و تهیونگ هم که نشسته بود
+بریم برقصیم؟
کوک: نه عمرا این یکی کار و بکنم
+بدو بریم الان تهیونگ بهمون شک میکنه
کوک: فاک تو این زندگی
ویو کوک
با اجبار یونجونگ رفتیم اون وسط تانگو رقصیدیم و قبلش یذره الکل خورده بودیم و نور فقط رو ما بود تهیونگ هم داشت بهمون نگا میکرد کلی فحش تو نگاهش بود
ویو یونجونگ
رفتیم اون وسط کوک دستشو دور کمرم حلقه کرد و منم دستمو گذاشتم رو شونش و پا به پای کوک داشتم میرقصیدم چشم تو چشم شده بدیم ، خیلی حس خوبی داشت ولی نباید جوگیر میشدم این فقط یه نقشس
ویو ته
واقعا برام عجیب اون حس دوباره اومده سراغم یعنی امکان داره که
کوک عاشق یونجونگ شده باشه؟ واقعا عجیب و خب داشت یذره به کوک حسودیم میشد
P⁶
ته: میخواستم بگم که...(کوک اومد😂🗿👍🏻💔🚬)
کوک: اهای ازش دور شو(میره میچسبه به یونجونگ)
ته: چرا اونوقت؟
کوک: چون من میگم
ته: باش
کوک: خب پرنسس وارد سالن شو
+چشم پرنس جئون
ته: چندشا
ویو کوک
وارد سالن شدیم و دیگه حالم داشت از این چندش بازیا به هم میخوره نشستم بقل یونجونگ بعد جلومون کلی لیوان های ویسکی و الکل بود
سانس اول که باید میرقصیدیم به صورت تانگو
و تهیونگ هم که نشسته بود
+بریم برقصیم؟
کوک: نه عمرا این یکی کار و بکنم
+بدو بریم الان تهیونگ بهمون شک میکنه
کوک: فاک تو این زندگی
ویو کوک
با اجبار یونجونگ رفتیم اون وسط تانگو رقصیدیم و قبلش یذره الکل خورده بودیم و نور فقط رو ما بود تهیونگ هم داشت بهمون نگا میکرد کلی فحش تو نگاهش بود
ویو یونجونگ
رفتیم اون وسط کوک دستشو دور کمرم حلقه کرد و منم دستمو گذاشتم رو شونش و پا به پای کوک داشتم میرقصیدم چشم تو چشم شده بدیم ، خیلی حس خوبی داشت ولی نباید جوگیر میشدم این فقط یه نقشس
ویو ته
واقعا برام عجیب اون حس دوباره اومده سراغم یعنی امکان داره که
کوک عاشق یونجونگ شده باشه؟ واقعا عجیب و خب داشت یذره به کوک حسودیم میشد
۱۳.۶k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.