در دلم بود شوم زائر بین الحرمین

در دلم بود شوم زائر بین الحرمین،

مادرم بود مُشَوِّق که ادا سازم دِین،

پدر آهسته مرا گفت که ای نور ِ دوعین،

هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین،

این در ِخانه ی عشق است که باز است هنوز،
دیدگاه ها (۱)

حسین جان...گاهی به سمت روضه و گاهی سـوی گناهاین پای بی ثُبات...

حضرت ترکیب جام فیض تو سیراب کند دریا را چشم پر اشک تو بر آب...

دعای صبحگاهیخدایا:من چیزی نمی بینم ، آینده پنهان است. ولی آس...

دوباره سه شنبه می آید؛ و دلم...هوای جمکران میکند...مولای من ...

بهرام:ای امام حسین…دل من خسته است، پر از درد و زخم.چه کنم با...

عاشقانه های شبنم

خدا نمیتوانست همه جا باشد پس مادر را آفرید.روز مادر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط