آواز عشق پارت ۲ .
امی 💖
صدای بوق ماشین بلیز رو شنیدم . سریع لباسامو پوشیدم و رفتم پایین.
وارد ماشین شدم .
من - سلام دخترا ااااا
دخترا(کا شامل رژ بلیز ماریا سالی ویو میشه)- سلاااااااااااام امیییییییییییی!
رفتم تو ماشین . در رو که بیتم یهو چپیدیم تو هم .
من - آخ.
ماریا - وای له شدم .
سالی - ای ویو دستمو له کردی .
بلیز پشت فرمون - اِه بچه ها آروم باشید الان میرسیم .
من - تو و روژ که جاتون خوشه اون جلو این ماییم که رفتیم تو هم داریم له میشیم !
روژ - کافیه ! رسیدیم .
من و ویو سالی و ماریا بعد از پیاده شدن از ماشین - آخییییییییشت.
رفتیم داخل دبیرستان جدیدمون . این دبیرستان از ابتدایی شروع میشه تا دبیرستان . من حوصله ی سر و کله زدن با بچه ها رو ندارم 😭😭😭😭
رفتیم به دفتر مدیر . مدیر یه یوز پلنگ خوشگل بود .
خانم هیمورا- کمکی از من برمیاد خانوما؟
صدای بوق ماشین بلیز رو شنیدم . سریع لباسامو پوشیدم و رفتم پایین.
وارد ماشین شدم .
من - سلام دخترا ااااا
دخترا(کا شامل رژ بلیز ماریا سالی ویو میشه)- سلاااااااااااام امیییییییییییی!
رفتم تو ماشین . در رو که بیتم یهو چپیدیم تو هم .
من - آخ.
ماریا - وای له شدم .
سالی - ای ویو دستمو له کردی .
بلیز پشت فرمون - اِه بچه ها آروم باشید الان میرسیم .
من - تو و روژ که جاتون خوشه اون جلو این ماییم که رفتیم تو هم داریم له میشیم !
روژ - کافیه ! رسیدیم .
من و ویو سالی و ماریا بعد از پیاده شدن از ماشین - آخییییییییشت.
رفتیم داخل دبیرستان جدیدمون . این دبیرستان از ابتدایی شروع میشه تا دبیرستان . من حوصله ی سر و کله زدن با بچه ها رو ندارم 😭😭😭😭
رفتیم به دفتر مدیر . مدیر یه یوز پلنگ خوشگل بود .
خانم هیمورا- کمکی از من برمیاد خانوما؟
- ۵۸۱
- ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط