پارت ۲ سناریو ریندو

* سال تحصیلی جدید شروع شد و مجبور شدی بری مدرسه *من:وای خدا گوگولی من حتما خیلی سختته* مثل همیشه اون دختره اشغال اذیتت میکرد *من:از همین الان بگم مدرسه مخلوطی نیست دخترونس منحرف نشید* دوست صمیمیت رنو پرید بغلت و محکم لپتو بوس کرد *
رنو : ا.ت چان بهشون توجه نکن تو خیلی خوبی ، حدقل از داداشای اسکل من بهتری *من: ریندو معرفی میکنم خواهرمون رنو ، فقط جرش‌ندیاااااااا*
ا.ت : م.ممنون ، رنو چان داداشات چند سالشونه
رنو : ران ۱۵ سالشه ریندو هم ۱۴ سالشه من و تو هم که ۱۲ سالمونه *کرمو *
ا.ت : میگما رنو چان تو باز امتحانتو خراب کردی
رنو : عه باز ریدم
ا.ت : درست حرف بزننننننننننننن
رنو : خب ریدم تو امتحانننننننننن
ا.ت : امتحانو خراب کردییییییییییییی
رنو : بههههههه ک*رررررررررر راننننننننن
*ا.ت از میزان خجالت این حرف غش کرد *
رنو : بچه مثبت *پوکر*



این داستان ادامه دارد
دیدگاه ها (۶)

پارت ۳ هایتانی ها

ببینم کدوماتون هنوز میخواید برید ژاپنح

اینو بادتونه

خب اقا سناریو قبلیم همین عکسو داشت ولی خب این جدیده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط