سناریو تهیونگ
سناریو تهیونگ
+میترسم بعد اینهمه برنامه ریزی یهو اجازه ندن
داشتی میگفتی که متوجه شدی دارن سمتتون میان پس سعی کردی اروم باشی و شرایطو تحت کنترل بگیری که تهیونگ پیش قدم شد و بعد از احوال پرسی بلافاصله رفت سر اصل مطلب.
-راستش این قرار برای این بود که ازتون اجازه بخوام برای بردن ا/ت به اردویی که از طرف کالجمون داریم
قلبت تند تر از تند میزد و با تمام سلول هات اون اجازه رو میخواستی
پدرت اول جواب داد
×من مشکلی ندارم
با ذوق نصفه نیمت به مادرت خیره شدی که ادامه داد
=آیگو تهیونگ خوشتیپمون معلومه بهت اطمینان داریم
تهیونگ خنده ی خجالتی ای کرد و سرشو پایین انداخت و ادامه داد
-لطف دارین مواظبش هستم
و با خداحافظی کوتاهی برای فعلا تورو با تهیونگ تنها گذاشتن
+تهیونگ شی پس تو یه روی خجالتیم داری
گفتی و با لبخند به چهره جذابش با موهای براق خیره شدی که با حالتی کیوتی لپتو کشید و ادامه داد
-برای اینکه تورو با خودم ببرم
+میترسم بعد اینهمه برنامه ریزی یهو اجازه ندن
داشتی میگفتی که متوجه شدی دارن سمتتون میان پس سعی کردی اروم باشی و شرایطو تحت کنترل بگیری که تهیونگ پیش قدم شد و بعد از احوال پرسی بلافاصله رفت سر اصل مطلب.
-راستش این قرار برای این بود که ازتون اجازه بخوام برای بردن ا/ت به اردویی که از طرف کالجمون داریم
قلبت تند تر از تند میزد و با تمام سلول هات اون اجازه رو میخواستی
پدرت اول جواب داد
×من مشکلی ندارم
با ذوق نصفه نیمت به مادرت خیره شدی که ادامه داد
=آیگو تهیونگ خوشتیپمون معلومه بهت اطمینان داریم
تهیونگ خنده ی خجالتی ای کرد و سرشو پایین انداخت و ادامه داد
-لطف دارین مواظبش هستم
و با خداحافظی کوتاهی برای فعلا تورو با تهیونگ تنها گذاشتن
+تهیونگ شی پس تو یه روی خجالتیم داری
گفتی و با لبخند به چهره جذابش با موهای براق خیره شدی که با حالتی کیوتی لپتو کشید و ادامه داد
-برای اینکه تورو با خودم ببرم
۳۶.۷k
۰۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.