درخواستی
#درخواستی
#تکپارتی
وقتی....
تو و اعضا برای مدتی مجبور بودین توی یک اتاق و روی یک تخت شبتون رو روز کنین و وقتی صبح که چشماتونو باز میکنین روبروی هم هستین
بنگچان:
خجالت زده میگه: اوه....صبح بخیر
☆
چانگبین:
برای اینکه بیشتر مؤذب نشی از رو تخت بلند میشه و بعد از گفتن کلمه ی صبح بخیر از اتاق میره بیرون
☆
لینو:
_از نزدیک خوشگل تری
☆
هیونجین:
_بعد از اینکه دیشب با خستگی خوابم برد و الان با همچین چهره ی زیبایی روزمو شروع کردم واقعا خوشحالم
☆
هان: صبح بخیر سنجاب کوچولو
☆
فلیکس:
_تو همیشه اینجوری بیدار میشی؟!
×چجوری؟
_توی صورت دیگران
×عاا....نه فقط..ــــ
_بیشتر تکرارش کن(بلند شد و رفت)
☆
سونگمین:
_حالا که توجه میکنم میبینم اینجوری بیدار شدن میتونه جالب باشه
☆
آیان:
_این صبح رو هیچوقت فراموش نمیکنم
END
چرت شد خودم میدونم
#تکپارتی
وقتی....
تو و اعضا برای مدتی مجبور بودین توی یک اتاق و روی یک تخت شبتون رو روز کنین و وقتی صبح که چشماتونو باز میکنین روبروی هم هستین
بنگچان:
خجالت زده میگه: اوه....صبح بخیر
☆
چانگبین:
برای اینکه بیشتر مؤذب نشی از رو تخت بلند میشه و بعد از گفتن کلمه ی صبح بخیر از اتاق میره بیرون
☆
لینو:
_از نزدیک خوشگل تری
☆
هیونجین:
_بعد از اینکه دیشب با خستگی خوابم برد و الان با همچین چهره ی زیبایی روزمو شروع کردم واقعا خوشحالم
☆
هان: صبح بخیر سنجاب کوچولو
☆
فلیکس:
_تو همیشه اینجوری بیدار میشی؟!
×چجوری؟
_توی صورت دیگران
×عاا....نه فقط..ــــ
_بیشتر تکرارش کن(بلند شد و رفت)
☆
سونگمین:
_حالا که توجه میکنم میبینم اینجوری بیدار شدن میتونه جالب باشه
☆
آیان:
_این صبح رو هیچوقت فراموش نمیکنم
END
چرت شد خودم میدونم
- ۲۰.۱k
- ۲۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط