آینه

‍ آینه
زن ها را خوب مے فهمد
که تمام غربت شان را
پشت رژ قرمز
خط چشم نازک
و لاک هاے رنگارنگ شان
پنهان مے کنند

هر صبح
نقاب بے تفاوتے مے زنند
به روے دلے که
آشوب و در هم است

و لبخند
مهمان ناخوانده ک
بیقرارے هاے هر روز آنهاست...
دیدگاه ها (۱)

تو فرض کن...ماه، در جیب ِ من پنهان استستاره ها، لای ِ موهایم...

بعضی آدما رسما فقط واسه این میان تو زندگیمون که بهمون نشون ب...

اونقدر کینه تو دلم هست که حاضرم خودمو نابود کنم ولی تورو مجا...

عادت کرده ایم انقدر که یادمان رفته است شب مثل سیاهی مو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط