پشت نقابی باشکوه

(پشت نقابی باشکوه)
(Behind a Glorious Mask)
PART: 2
اون خیلی آشنا میزد لابد چون کره‌ای بوده نظرمو جلب کرد چون اینجا اصلا کره‌ای ندیده بودم
انگار یه نفری بود
که من قبلا دیده باشم...)
E: انگلیسی K: کُره ای

سون‌هی: چه نو... شماهم کره ای هستین؟! E و K
یون هو به خودش اومد و جواب داد.
: عا آره.
سون‌هی: چرا نزدیک اونا نشستین؟
(هنوز تو همون حالت تعجب): بله؟!
سون‌هی: نه هیچی. رسمی یا غیررسمی؟
: غیررسمی اوکیه.
سون‌هی: فکر نمیکردم یه کره‌ای اینجا ببینم.
: چرا؟
سون‌هی: خــب... به راحتی نمیشه اینجا تو ایتالیا افراد کره‌ای پیدا کرد.
: آهان... فکر میکردم مثل بقیه دخترای کلابی و بار حرف بزنی و رفتار کنی.
سون‌هی: خوشم نمیاد، و گفتم که شاید تو هم خوشت نیاد. نیاز نیست همچین فکری کنی من از اون دخترای بار نیستم که با مهمونا و مشتری های بار... خودت که میدونی منظورم چیه.
: آره قبل گفتنت متوجه شدم.
سون‌هی: چطور؟
: از استایلت فهمیدم تو اینجا لباست از همه پوشیده تر و بهتره.
سون‌هی: آهان. اولین باره میبینم کسی که به بار اومده همچین چیزی میگه.
(بیرون)
آران: اولین باری بود که با یه نفر گرم حرف زدن شدی.
: فقط آشنا به نظر... نه هیچی بیخیالش.
یوشیکا: آشنا؟! چه آشنایی؟
: راستش فکر میکنم قبلا دیدمش.
آران: وات؟
یوشیکا: خوابی؟! مگه قبلا هم دیده بودیش؟
: نه.
یوشیکا: عجب چیزی.
آران: آ بیخیال این حرفا زودباش برو سمت فرودگاه، شازده کوچولو پروازش ساعت ۱۲ و نیم،
یوشیکا: وای راست میگی اصلا یادمون نبود زود باش برو از اینجا تا فرودگاه حداقل یه ساعت راهه.
: آره دقیقا پس من رفتم.
.
.
.
تو فرودگاه منتظر بود تقریبا چند دقیقه ای گذشته بود
☆: هیونگ...
با شنیدن صداش متوجه شد که رسیده
برگشت و در جواب بهش لبخندی زد
سریع اومد سمتش
: بلاخره برگشتی
"☆با یه بغل دلتنگی نسبت به عموش رو کمتر کرد.
☆: حسابی خسته شدم، فکر کنم یه استراحت یه هفته ای لازم دارم.
(خنده): واسه استراحت رفته بودی که.
☆: آره ولی خب نشد، خواستم یه سر به خانواده آران هیونگ و خانواده یوشیکا هیونگ بزنم.
(خنده): تو ژاپن و استرالیا هم رفتی؟ ببین این جوجه تنبل از ایتالیا تا کجا رفته.
☆: نه خانواده آران از استرالیا موقتا اومده بودن کره، ولی میدونی حتی خانوادشون هم مثل خودشون چهره کره ای دارن تا خارجی.
: آره میدونم.
☆: خود نامرداشون الان کجان؟
(پوزخند): اون نامردا الان تو خونه لم دادن.
☆: خیل خب بریم.
(خونه)
☆: هیونگا ببینین کی اومده... شازدتون. آران (با صدای خواب آلود): نمیشد به جای شب، روز میومدی؟
: هِی صد دفعه گفتم اینجا نخواب.
یوشیکا از اتاق اومد بیرون و یه پشت دستی هم به گردن آران زد.
آران: هِی...
یوشیکا: کوفت، پاشو. ببین کی اینجاست.
که سریع رفت بغل یوشیکا.
☆: هیونگ.
یوشیکا: ها چیه حالا هیونگ شدم؟
☆: منظورت چیه همیشه همینطوری صدات کردم.
دیدگاه ها (۰)

(پشت نقابی باشکوه) (Behind a Glorious Mask)Part: 3یوشیکا: آر...

(پشت نقابی باشکوه) (Behind a Glorious Mask)Part: 4:(با یه حا...

(پشت نقابی باشکوه) (Behind a Glorious Mask)PART: ۱I: ایتالیا...

☆"امروز ۱۳ ام اکتبر ۲۰۲۵ سالگرد تولد پارک جیمین عضو گروه بی‌...

کامنت جین و تهیونگ و جیمین زیر لایو جونگ کوک ت، این چیه؟ ㄱㄱ...

عشق بی پایان من

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط