ترسناکه که هی بزرگتر میشم اما خبری از عشق و حالای جوونی ن

ترسناکه که هی بزرگتر میشم اما خبری از عشق و حالای جوونی نیست. انگار همه چیزایی که شنیدم دروغ بود. زمونه عوض شده یا به ما حقیقت رو نگفتن؟ چون من همش فکر آیندمم و حوصله‌ی تلاش کردن براش هم ندارم. این خیلی بده! اینکه نمیدونم قرار چی بشه..
دیدگاه ها (۰)

والا🤧

عجیب این است که اشکها از آب هستند اما نشان دهنده آتش سوزی در...

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافتعمریست که عمرم همه در کار د...

نترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیمخدا با ما که دلتنگیم، سر ...

سایه های سبز

زندگی نامعلوم

ــــعدالتـــ برایــ یکـــ قاتلـــــــــــ☆p⁵.ویو نویسنده: ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط