دکمههای پیراهنم

دکمه‌های پیراهنم
خواب انگشتان تو را می‌بینند
و کفش‌هایم می‌سوزند
در آرزوی پابه پایی با کفش‌های تو!
شالِ من
نمی‌تواند خاطره‌ی شانه‌هایت را از خاطر ببرد،
شلوارم دنبال می‌کند مرا در خانه
و می‌خواهد دوباره
او را به قدم زدن در کنار تو ببرم...
پس چگونه انتظار داری از تو نخواهم
به من وعده‌ی دیداری بدهی؟

#یغما_گلرویی
دیدگاه ها (۱۰)

در این شهر هنوز کسانی هستند که وقتی از روبرو می آیند چهره شا...

به جملات عجیب فکر نکنیم!همین ها عجیب ترینند:- یه لیوان آب گذ...

#عید_قربان_مبارکعیدِ من ،چشمانِ توست کهقلبم قُربانیِ سیاهی ا...

توو زندگی یه روزایی میرسه که می فهمیهمین که صبح به زور پا می...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط