ادامش •••••
ادامش •••••
یازگی رفتم بعد چند مین دنبال ازگور
ازگور: دیدم یازگی اومده به به یازگی خانوم چه خوشگل شدی چرا لباست لختکیه🤨🤨🤨🤨
یازگی: ازگور گیر نده بریم بعد چند مین رسیدیم من دست ازگور رو گرفتم و رفتیم
ازگور: دست یازگی رو گرفتیم رو رفتیم داخل پارتی خیلی بزرگ بود🙂
یازگی: اها انورم اومد بریم اونجا
انور : دیدم یازگی اومده با یه پسر تو دست هم بودن ولی نمیدونم چرا انقدر حسودیم شده بود یه حس بدی داشتم 😣😥
ازگور : می بینم خوشتیپم که هست یازگی خانومچرا بریم پیش اون 🤨🤨🤨
یازگی: عشقم حسودی نکن دیگه شریکمه
ازگور: چی این میمون شریکته 😡
یازگی: ازگوررر بسهههه😥😥
انور: دیدم دارن انگار دعوا می کنن رفتم سمتشون یازگی همه چی رو به راهه
ازگور: یازگی مگه دختر خالته که میگی یازگی 😒 یازگی خانوم تکرار کن
یازگی: ازگوررررر 😡😡😡😡
از گور: إههه اینجوریه سما دوتا باهم باشین اثلا برام مهم نیست یازگی منیکه رفتم
😡😡😡
یازگی: اززگور عشقم وایسا😣😣😣دستش رو گرفتم 😭😭
ازگور: 😰 دیگه بهم نگو عشقم
یازگی •••
ادامه دارد✨✨✨
یازگی رفتم بعد چند مین دنبال ازگور
ازگور: دیدم یازگی اومده به به یازگی خانوم چه خوشگل شدی چرا لباست لختکیه🤨🤨🤨🤨
یازگی: ازگور گیر نده بریم بعد چند مین رسیدیم من دست ازگور رو گرفتم و رفتیم
ازگور: دست یازگی رو گرفتیم رو رفتیم داخل پارتی خیلی بزرگ بود🙂
یازگی: اها انورم اومد بریم اونجا
انور : دیدم یازگی اومده با یه پسر تو دست هم بودن ولی نمیدونم چرا انقدر حسودیم شده بود یه حس بدی داشتم 😣😥
ازگور : می بینم خوشتیپم که هست یازگی خانومچرا بریم پیش اون 🤨🤨🤨
یازگی: عشقم حسودی نکن دیگه شریکمه
ازگور: چی این میمون شریکته 😡
یازگی: ازگوررر بسهههه😥😥
انور: دیدم دارن انگار دعوا می کنن رفتم سمتشون یازگی همه چی رو به راهه
ازگور: یازگی مگه دختر خالته که میگی یازگی 😒 یازگی خانوم تکرار کن
یازگی: ازگوررررر 😡😡😡😡
از گور: إههه اینجوریه سما دوتا باهم باشین اثلا برام مهم نیست یازگی منیکه رفتم
😡😡😡
یازگی: اززگور عشقم وایسا😣😣😣دستش رو گرفتم 😭😭
ازگور: 😰 دیگه بهم نگو عشقم
یازگی •••
ادامه دارد✨✨✨
۴.۷k
۲۵ آذر ۱۴۰۲