رمان: خوشتیپ من🧸✨
رمان: خوشتیپ من🧸✨
پس فردا شب #Twitter
یازگی داشتم میرفتم به پارتی کن یهو دیدم ییعیت رفته بیرون و بهم اس مس داده گفتم حالا بیخیال خیلی خوشگل شده بودم لباسم بلند و بنفش بود موهام و صاف کرده بودم ارایشمم عالی بود😌
انور: یه تیپ نفن مشکی و سفید زدم و موهام و درست کردم اتکلن هم زدم و از خونه زدم بیرون 🫠
یازگی: تو راه بودم یادم افتاد باید قبل پارتی پرواز هواپیما میگرفتم امد خیلی دیر شده بود مجبور بودم فردا بگیرم
انور: رفتم پارتی خیلی خوب شده بود همه بودم اما یازگی رو ندیدم تماس گرفتم
یازگی: دیدم انور زنگ میزنه جواب دادم الو انور
انور: یازگی کجایی تو پارتی نیستی
یازگی: تو راهم دارم میام
انور: خب زود بیا خدافظ
یازگی: خدافظی کردم و فهمیدم ازگور زنگ زدم زنگ زدم بهش الو عشقم 😌🙂
ازگور: سلام چرا گوشیت رو جواب نمیدی 🤨🤨🤨🤨🤨🤨
یازگی: باشه نمی خواد غیرتی بشی پشت خطی داشتم می خوام برم پارتی تو نمیای 😕
ازگور: بله بانوی زیبا چرا که نیام خوبم میام 😉
یازگی: باشه عشقم میام تیپ بزن خفن الان میام دنبالت 😌
ازگور: چشم خانوم زیبا 😈😈 شب میای خونم دیگه اشقم😉😈😈😈
یازگی: ار دست شژطونی تو بپوش میام دنبالت 😌
ادامه دارد 😉😉😉
پس فردا شب #Twitter
یازگی داشتم میرفتم به پارتی کن یهو دیدم ییعیت رفته بیرون و بهم اس مس داده گفتم حالا بیخیال خیلی خوشگل شده بودم لباسم بلند و بنفش بود موهام و صاف کرده بودم ارایشمم عالی بود😌
انور: یه تیپ نفن مشکی و سفید زدم و موهام و درست کردم اتکلن هم زدم و از خونه زدم بیرون 🫠
یازگی: تو راه بودم یادم افتاد باید قبل پارتی پرواز هواپیما میگرفتم امد خیلی دیر شده بود مجبور بودم فردا بگیرم
انور: رفتم پارتی خیلی خوب شده بود همه بودم اما یازگی رو ندیدم تماس گرفتم
یازگی: دیدم انور زنگ میزنه جواب دادم الو انور
انور: یازگی کجایی تو پارتی نیستی
یازگی: تو راهم دارم میام
انور: خب زود بیا خدافظ
یازگی: خدافظی کردم و فهمیدم ازگور زنگ زدم زنگ زدم بهش الو عشقم 😌🙂
ازگور: سلام چرا گوشیت رو جواب نمیدی 🤨🤨🤨🤨🤨🤨
یازگی: باشه نمی خواد غیرتی بشی پشت خطی داشتم می خوام برم پارتی تو نمیای 😕
ازگور: بله بانوی زیبا چرا که نیام خوبم میام 😉
یازگی: باشه عشقم میام تیپ بزن خفن الان میام دنبالت 😌
ازگور: چشم خانوم زیبا 😈😈 شب میای خونم دیگه اشقم😉😈😈😈
یازگی: ار دست شژطونی تو بپوش میام دنبالت 😌
ادامه دارد 😉😉😉
۳.۶k
۲۵ آذر ۱۴۰۲