دلم برای دیدنت مذاب شد نیامدی

دلم برای دیدنت مذاب شد نیامدی

چقدر دروی شما عذاب شد نیامدی

به شهر وعده داده ام که می رسی و پیششان

دوباره نوکر شما خراب شد نیامدی

صدا زدی حسین را صدا زدم حسین را

تمام عمر من پر از جواب شد نیامدی

شب یتیم مجتبی گذشت و من ندیدمت

چقدر شاخه های گل گلاب شد نیامدی

دوباره شد محرم و رسید صاحب عزا

ببین که مادرت ز گریه آب شد نیامدی

سری بزن به اشک ما بیا که روز بعد از این

نگویمت. که روضه ی رباب شد نیامدی

عروس فاطمه چرا به زیر آفتاب سوخت

دوباره روی مادری کباب شد نیامدی
دیدگاه ها (۲)

...#کلاس_چهارم یادتونه؟!؟ تو کتاب درسی مون یه پسر هلندی بود ...

سلام مهرباترین سلام مولای غریبدلهای ما لب تشنه‌ی باران نورتچ...

رقص عربی آری ؛ دین عربی خیروقتی که صحبت از دین است و نماز اس...

در انتظار تو چشمم همیشه بارانی ستو بی تو حال و هوای دلم چه ط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط