.
.
.
.
#کلاس_چهارم
یادتونه؟!؟ تو کتاب درسی مون
یه پسر هلندی بود که
انگشتش رو گذاشته بود تو شکاف سد،تا سد خراب نشه…!! قهرمانی که با خاطره اش بزرگ شدیم.
تازه تو کتاب،عکسی از "#پطروس" هم نبود.
و ما هیچ وقت، تصویرش رو ندیدیم…
هرکدوممون یک جوری تصورش کردیم…
که خسته بود؛ رنگ پریده بود؛
انگشتش کرخت شده بود…
یک کمی پایین تر، کلمات و ترکیب های تازه بود.
کرخت یعنی سست؛ بی حسّ… گذشت . . .
گذشت . . .
و دیدم اصلا اسمش "پطروس" نبود "هانس" بود؛ "هانس" یک شخصیت #تخیلی بود،
یک نویسنده امریکایی به نام "مری میپ داچ" نوشته بود؛ "مری" خودش هم هیچ وقت به #هلند سفر نکرده بود.
بعدها "هلند" از این قهرمان خیالی
که خودشون هم، اون رو نمیشناختند
یک مجسمه ساخته بودند!
خود هلندی ها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره ی "پطروس" بزرگ شدیم!
خبر نداشتند که ما ناراحت می شویم
اگر بفهمیم پطروسی در کار نبوده!!! تخیلی بوده!
.
.
.
اما؛#سرزمین_من
پر از #قهرمان بود…
قهرمان هایی که
هم اسم هاشون #واقعی بود!
هم داستاناشون…
میخوای اسم چندتاشون رو بگم
میدونین چیکار کردن که قهرمان شدن؟ "#حسین_فهمیده" ۱۳سالش بود رفت زیر تانک... "#حاج_محمد_ابراهیم_همت" سرش رو خمپاره برد... ۳تا برادر بودن به اسم های "#علی، #حمید، #مهدی #باکری"
هیچ کدوم جنازه هاشون برنگشت... "#مهدی و #مجید #زین_الدین" دوتا برادر بودن
که تو یه زمان باهم #شهید شدن... "#حسن_باقری"کسی بود که صدام واسه سرش جایزه گذاشته بود... "شهید #شاهرخ_ضرغام" که گنده لات تهران بود
رفت #جبهه و دیگه برنگشت... "#مصطفی_چمران"
#دکترای #فیزیک #پلاسما از #دانشگاه #برکلی #آمریکا داشت
اومد #لباس_خاکی پوشید
و تو جبهه ی #دهلاویه #شهید شد... انقدر #قهرمان داریم که نمیدونم از کدومشون بگم... کاش تو بچگیمون
بجای گنجوندن داستانهای تخیلی
این قهرمان ها رو بهمون معرفی میکردن.... مگه خودمون
#قهرمان_واقعی کم داشتیم..........
#مگه_خودمون_قهرمان_واقعی_کم_داریم؟
.
.
#کلاس_چهارم
یادتونه؟!؟ تو کتاب درسی مون
یه پسر هلندی بود که
انگشتش رو گذاشته بود تو شکاف سد،تا سد خراب نشه…!! قهرمانی که با خاطره اش بزرگ شدیم.
تازه تو کتاب،عکسی از "#پطروس" هم نبود.
و ما هیچ وقت، تصویرش رو ندیدیم…
هرکدوممون یک جوری تصورش کردیم…
که خسته بود؛ رنگ پریده بود؛
انگشتش کرخت شده بود…
یک کمی پایین تر، کلمات و ترکیب های تازه بود.
کرخت یعنی سست؛ بی حسّ… گذشت . . .
گذشت . . .
و دیدم اصلا اسمش "پطروس" نبود "هانس" بود؛ "هانس" یک شخصیت #تخیلی بود،
یک نویسنده امریکایی به نام "مری میپ داچ" نوشته بود؛ "مری" خودش هم هیچ وقت به #هلند سفر نکرده بود.
بعدها "هلند" از این قهرمان خیالی
که خودشون هم، اون رو نمیشناختند
یک مجسمه ساخته بودند!
خود هلندی ها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره ی "پطروس" بزرگ شدیم!
خبر نداشتند که ما ناراحت می شویم
اگر بفهمیم پطروسی در کار نبوده!!! تخیلی بوده!
.
.
.
اما؛#سرزمین_من
پر از #قهرمان بود…
قهرمان هایی که
هم اسم هاشون #واقعی بود!
هم داستاناشون…
میخوای اسم چندتاشون رو بگم
میدونین چیکار کردن که قهرمان شدن؟ "#حسین_فهمیده" ۱۳سالش بود رفت زیر تانک... "#حاج_محمد_ابراهیم_همت" سرش رو خمپاره برد... ۳تا برادر بودن به اسم های "#علی، #حمید، #مهدی #باکری"
هیچ کدوم جنازه هاشون برنگشت... "#مهدی و #مجید #زین_الدین" دوتا برادر بودن
که تو یه زمان باهم #شهید شدن... "#حسن_باقری"کسی بود که صدام واسه سرش جایزه گذاشته بود... "شهید #شاهرخ_ضرغام" که گنده لات تهران بود
رفت #جبهه و دیگه برنگشت... "#مصطفی_چمران"
#دکترای #فیزیک #پلاسما از #دانشگاه #برکلی #آمریکا داشت
اومد #لباس_خاکی پوشید
و تو جبهه ی #دهلاویه #شهید شد... انقدر #قهرمان داریم که نمیدونم از کدومشون بگم... کاش تو بچگیمون
بجای گنجوندن داستانهای تخیلی
این قهرمان ها رو بهمون معرفی میکردن.... مگه خودمون
#قهرمان_واقعی کم داشتیم..........
#مگه_خودمون_قهرمان_واقعی_کم_داریم؟
۲.۱k
۲۵ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.