متننامهعمرخلیفه

#متن_نامه_عمر_خلیفه
#ثانی_به_معاویه👹


🔷 سرانجام با صدایی ضعیف و رنجور گفت 👈 از شما اعراض می کنم، تا وقتی که علی در بین شماست من بهترین شما نیستم. [4] بدانید که برای من شیطانی است که گرفتارم کرده و غیر مرا قصد نکرده است. پس اگر لغزیدم بلندم کنید، من در فهم ها و خوشحالی های شما دخالت نمی کنم و از خدا برای خود و شما طلب آمرزش می کنم.🍁


🔹 این را گفت و پایین آمد. ولی من دستش را گرفتم، در حالی که چشمان مردم به او خیره مانده بود و آن را به شدت فشار دادم. سپس او را نشاندم و از مردم در بیعت و معاشرت با او پیشی گرفتم تا او را بترسانم. 🍁


🔹 و هر کسی که بیعت با او را انکار می کرد و می گفت پس علی بن ابی طالب چه کرد، در جوابش می گفتم: علی خلافت را از گردن خود برداشت و آن را به عهده مسلمانان قرار داد. او با آن چه که مسلمین اختیار کنند مخالفتی ندارد. 🍁😐😐😐

🔹 سپس ابوبکر رفت و در خانه اش نشست و مردم برای بیعت با او به نزدش می رفتند در حالی که نسبت به این امر دل خوشی نداشتند.🍁

ادامه نامه پست بعد...
دیدگاه ها (۱)

#متن_نامه_عمر_خلیفه#ثانی_به_معاویه👹🔷 وقتی خبر بیعت مردم با ا...

#متن_نامه_عمر_خلیفه#ثانی_به_معاویه👹🔷 آن گاه تازیانه ی قنفذ ر...

#متن_نامه_عمر_خلیفه#ثانی_به_معاویه👹🔷 به خدا قسم قادر نبودیم ...

#متن_نامه_عمر_خلیفه#ثانی_به_معاویه👹🔷 گفتند 👈 آن قریشی امیرال...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط