فیک ددی های وحشی. پارت نهم

ته و کوک رسیدن خونه ته رفت لباساش رو عوض کنه کوک هم رفت خوراکی های ات رو بزاره آشپزخونه.
زنگ خونه به صدا در امد کوک رفت در رو باز کرد و ات پرید بغل کوک
ات: سلام بانی جذابم
کوک: سلام عمرم. بیا بریم داخل
ات و کوک رفتن داخل و تهیونگ امد پایین که ات سریع رفت بغلش ته هم بغلش کرد و گفت: سلام بیبی.
ات: سلام (کیوت)
ته: اوخودااا من تورو بخورم
کوک: منم اینجام بیاین پیش من
ات و ته رفتن رو کاناپه پیش ته نشستن
کوک: نظرتون چیه فیلم نگاه کنیم؟
ات: اوهوم خوبه آره نگاه کنیم
ته: اوکیه

کوک رفت فیلم رو گذاشت و امد ات رو بغل کرد و باهم فیلم نگاه میکردن

فلش بک وقتی فیلم تموم شد:

ته: کوک
کوک: هوم چیه
ته: ات خوابیده
کوک: وای ننه چقدر ناز خوابیده
ته: تو ات رو ببر اتاق من اینجارو جمع کنم
کوک: اوکی
دیدگاه ها (۳)

فیک ددی های وحشی. پارت دهم

بچه ها اگر سناریو یا تکپارتی درخواستی دارین بهم بگین

سناریو

فیک ددی های وحشی. پارت هشتم

اسم رمان: jk ✨ دختر ناشناس: اوو( صدای خیلی اهم اهمی) ددی میش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط