P22
P22
ویو ا/ت :
داشتم برگه هارو صحیح میکردم که یهو ..
منشی : خانم مهمونا اومدن
ساعتو نگاه کردم دیدم دقیق ۵
ا/ت : او چه وقت شناس بگو بیان داخل
مهمونا : سلام خانم ا/ت .. ( ۴ نفر بودن ولی فعلا ۳ نفرشون اومده بود )
ا/ت : سلام آقای مین هو خوشومدید
مین هو : سلام ممنونم
ا/ت : بفرمایید بنشینید نوشیدنی چیزی میل دارید ؟؟
مین هو و اون دوتا : قهوه تلخ
ا/ت : تلفنو برداشتم گفتم سه تا قهوه تلخ با یه نسکافه بیاره
ا/ت : خب بفرمایید آقای مینهو میشنوم..
مین هو : خانم ا/ت تا الان شما بهترین شرکت رو در کره داشتین
و من میخوام با شما قرار داد ببندم که بتونیم شرکت هامونو بالا ببریم به نفع هممونه
ا/ت : بله درسته ولی شرایط های مختل.....
* یهو اون مردی که جا مونده بود اومد داخل
+ : تعجب کردم اون ...اون جونگکوک بود
قیافه پوکر و شد و خوشامد سردی گفتم
ویو جونگکوک :
تا ا/ت دیدم قلبم مصل گنجشک جیک جیک میکرد
اون بهم خوشامد گف باورم نمیشه چقدر خوشگل تر شده بود
_ : مچکرم خانم ا/ت
+ : خب آقا مین هو ادامه بحث رو بگیم
مین هو : بله درسته داشتممیگفتم ....
* یک ساعت گذشت توی این یک ساعت همش نگاهای جونگکوکو رو خودم حس میکردم
* پایان حرفاشون
+ : خب آقای مین هو من فکر میکنم و بهتون اطلاع میدم الانم یک جلسه دارم نمیخوام دیرم بشه
مین هو : بله حتما ممنونم از همکاریتون
+ : خواهش میکنم
* اونا رفتن بیرون ولیل دیدم جونگکوک نشسته و تکون نمیخوره
+ : آقای جئون همه رفتن شماهم برین من جلسه دارم
_ : ا/ت
+ : بله ؟
_ : بله ؟؟ قبلنا میگفتی جانم
+ : اسمشم روشه قبلنا الان الانه آقای جئون
_: که اینطور
+ : همینطوره
+ : جونگکوک پاشد اومد نزدیکم که خودمو عقب کشیدم
+ : آقای جئون تا نگهبانا رو صدا نکردم از اینجا برید
_ : اول حرفامو میزنم
+ دیدم ساعت ۶ و :۴۵ دقیقه بود یک ربع بیشتر وقت نداشتم
+ : وقت ندارم جلسه شروع شده
_ : بعد جلسه رستوران پایین شرکت میبینمت
+ : نمیخا......
+ : بدون اینکه اجازه بده حرف بزنم رفت بیرون و منم رفتم جلسه و برای سود شرکت داشتم نظرات بقیه رو گوش میدادم
* اتمام جلسه
+ : کارمندای عزیزم نظراتتون عالی بود از پیشنهاداتتون خوشم اومد فردا راجبش حرف میزنیم و تصمیم نهایی رو میگیرم (:.
همه : چشم خانم خسته نباشید
+ : مچکرم خدانگهدار
لایک
کامنت
فالو
سیو
بکننننننن🫴🏿🔗
ویو ا/ت :
داشتم برگه هارو صحیح میکردم که یهو ..
منشی : خانم مهمونا اومدن
ساعتو نگاه کردم دیدم دقیق ۵
ا/ت : او چه وقت شناس بگو بیان داخل
مهمونا : سلام خانم ا/ت .. ( ۴ نفر بودن ولی فعلا ۳ نفرشون اومده بود )
ا/ت : سلام آقای مین هو خوشومدید
مین هو : سلام ممنونم
ا/ت : بفرمایید بنشینید نوشیدنی چیزی میل دارید ؟؟
مین هو و اون دوتا : قهوه تلخ
ا/ت : تلفنو برداشتم گفتم سه تا قهوه تلخ با یه نسکافه بیاره
ا/ت : خب بفرمایید آقای مینهو میشنوم..
مین هو : خانم ا/ت تا الان شما بهترین شرکت رو در کره داشتین
و من میخوام با شما قرار داد ببندم که بتونیم شرکت هامونو بالا ببریم به نفع هممونه
ا/ت : بله درسته ولی شرایط های مختل.....
* یهو اون مردی که جا مونده بود اومد داخل
+ : تعجب کردم اون ...اون جونگکوک بود
قیافه پوکر و شد و خوشامد سردی گفتم
ویو جونگکوک :
تا ا/ت دیدم قلبم مصل گنجشک جیک جیک میکرد
اون بهم خوشامد گف باورم نمیشه چقدر خوشگل تر شده بود
_ : مچکرم خانم ا/ت
+ : خب آقا مین هو ادامه بحث رو بگیم
مین هو : بله درسته داشتممیگفتم ....
* یک ساعت گذشت توی این یک ساعت همش نگاهای جونگکوکو رو خودم حس میکردم
* پایان حرفاشون
+ : خب آقای مین هو من فکر میکنم و بهتون اطلاع میدم الانم یک جلسه دارم نمیخوام دیرم بشه
مین هو : بله حتما ممنونم از همکاریتون
+ : خواهش میکنم
* اونا رفتن بیرون ولیل دیدم جونگکوک نشسته و تکون نمیخوره
+ : آقای جئون همه رفتن شماهم برین من جلسه دارم
_ : ا/ت
+ : بله ؟
_ : بله ؟؟ قبلنا میگفتی جانم
+ : اسمشم روشه قبلنا الان الانه آقای جئون
_: که اینطور
+ : همینطوره
+ : جونگکوک پاشد اومد نزدیکم که خودمو عقب کشیدم
+ : آقای جئون تا نگهبانا رو صدا نکردم از اینجا برید
_ : اول حرفامو میزنم
+ دیدم ساعت ۶ و :۴۵ دقیقه بود یک ربع بیشتر وقت نداشتم
+ : وقت ندارم جلسه شروع شده
_ : بعد جلسه رستوران پایین شرکت میبینمت
+ : نمیخا......
+ : بدون اینکه اجازه بده حرف بزنم رفت بیرون و منم رفتم جلسه و برای سود شرکت داشتم نظرات بقیه رو گوش میدادم
* اتمام جلسه
+ : کارمندای عزیزم نظراتتون عالی بود از پیشنهاداتتون خوشم اومد فردا راجبش حرف میزنیم و تصمیم نهایی رو میگیرم (:.
همه : چشم خانم خسته نباشید
+ : مچکرم خدانگهدار
لایک
کامنت
فالو
سیو
بکننننننن🫴🏿🔗
۱۲.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.