Part 22
Part 22
deep wound = زخم عمیق
احساس خوبی نداشتم
چند دقیقه گذشت که احساس کردم یه ماشین مشکی داره تعقیبم میکنه
کوچه خیلی تاریک بود به زور جلومو میدیدم
سرعتمو رفته رفته زیاد کردم ولی ماشینه هم پا به پام سرعتشو زیاد میکرد
تا اینکه با شنیدن صدای گلوله دیگه چیزی نفهمیدم
فلش بک. :
سانگ وو : چیشد جئونو پیداش کردید؟
سوهو : بله رئیس
سانگ وو: هرجور شده باید انتقاممو ازش بگیرم ،دنبال یه نقطه ظعف ازش بگرد
سوهو: قبلا نقطه ظعفشو پیدا کردیم قربان ،اون ا/ته
سانگ وو: ا/ت؟
سوهو : بله رئیس ظاهراً دختریه که عاشقش شده
سانگ وو : عالیه (خنده های بلند)
پیداش کنید و بیاریدش ، فکر کنم وقتشه حسابامو با جئون تسویه کنم (پوزخند)
سوهو : اگه دختره مقاومت کرد چی ؟
سانگ وو: بهش شلیک کنید
حواستون باشه نَمیره
سوهو : چشم رئیس
______________________
زمان حال
۳ روز بعد
ا/ت ویو:
با درد شدید شونم از خواب بیدار شدم
تو یه اتاق تاریک به یه میله بسته شده بودم
صحنه هایی از ۳ روز پیش یادم اومد
اول عصبانی شدم.....
بعد گمشدم......
و یکی تعقیبم میکرد که بعدشم تیر خوردم
و حالام که اینجا بَستَنَم
چقد موقعیت شبیه وقتشه که جونگکوک منو دزدید
نکنه چون بی اجازه اومدم بیرون جونگکوک از دستم عصبانی شده و اون دستور اینکارو داده؟
تو همین فکرها بودم که......
deep wound = زخم عمیق
احساس خوبی نداشتم
چند دقیقه گذشت که احساس کردم یه ماشین مشکی داره تعقیبم میکنه
کوچه خیلی تاریک بود به زور جلومو میدیدم
سرعتمو رفته رفته زیاد کردم ولی ماشینه هم پا به پام سرعتشو زیاد میکرد
تا اینکه با شنیدن صدای گلوله دیگه چیزی نفهمیدم
فلش بک. :
سانگ وو : چیشد جئونو پیداش کردید؟
سوهو : بله رئیس
سانگ وو: هرجور شده باید انتقاممو ازش بگیرم ،دنبال یه نقطه ظعف ازش بگرد
سوهو: قبلا نقطه ظعفشو پیدا کردیم قربان ،اون ا/ته
سانگ وو: ا/ت؟
سوهو : بله رئیس ظاهراً دختریه که عاشقش شده
سانگ وو : عالیه (خنده های بلند)
پیداش کنید و بیاریدش ، فکر کنم وقتشه حسابامو با جئون تسویه کنم (پوزخند)
سوهو : اگه دختره مقاومت کرد چی ؟
سانگ وو: بهش شلیک کنید
حواستون باشه نَمیره
سوهو : چشم رئیس
______________________
زمان حال
۳ روز بعد
ا/ت ویو:
با درد شدید شونم از خواب بیدار شدم
تو یه اتاق تاریک به یه میله بسته شده بودم
صحنه هایی از ۳ روز پیش یادم اومد
اول عصبانی شدم.....
بعد گمشدم......
و یکی تعقیبم میکرد که بعدشم تیر خوردم
و حالام که اینجا بَستَنَم
چقد موقعیت شبیه وقتشه که جونگکوک منو دزدید
نکنه چون بی اجازه اومدم بیرون جونگکوک از دستم عصبانی شده و اون دستور اینکارو داده؟
تو همین فکرها بودم که......
۵۸.۵k
۲۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.