نامه عاشقانه ساله در جیب یک قبای زنانه
"نامه عاشقانه 200 ساله در جیب یک قبای زنانه"
در نگارخانه سعد آباد تهران اتفاق جالبی افتاده بود. یکی از نوادگان قاجار لباس های به میراث مانده اجداد خود را در این گالری به معرض فروش گذارده بود و از سر اتفاق در جیب یک شنل زنانه یک نامه عاشقانه و یک سکه پیدا شده بود که گویا حدود 200 سال در آن جا خوش کرده بوده بی آنکه کسی به آن دست بزند.
افسانه تائبی مدیر نگارخانه، هنگامی که قصد داشت لباس را به یک مشتری نشان دهد، نامه و سکه را کشف کرده و تحویل سازمان میراث فرهنگی می دهد.
نامه تاریخ ندارد اما سکه که نقش شیر و خورشید و تاریخ 1219 را دارد که به یقین تاریخ قمری است که در آن زمان در ایران رسمیت داشته است. به این ترتیب قدمت نامه را هم می توان حدس زد. اکنون سال 1436 قمری است.
نامه که در یک کاغذ کوچک با جوهر آبی رنگ نوشته شده کلاً هفت خط است و با ابیاتی آغاز می شود که مرد عاشق با کمی دستکاری در مصرع آخر نام معشوق را هم در آن آورده است:
بنویس دلا به یار کاغذ
بفرست به آن نگار کاغذ
نه سیم و نه زر نیاز داری
پس گلپر خانم جان تو به جهان چه کار داری
پس از این دو بیت مرد عاشق نوشته است: "حاجی همه چیز دارد. حاجی متمول است. حاجی تو را دوست دارد. تو حاجی را دوست می داری؟ حاجی ملک دارد، کاروانسرا دارد، حاجی باغ دارد، حاجی خوشگل است. 36 دندان پهلوی همدیگر دارد. تمام جا به جاست. وقت آب خوردن گلویش معلوم است. اگر به حاجی مایلی آن وقت مادر منوچهر را طلاق می دهم." در قسمتی از نامه هم حاجی از معشوق گله کرده که چرا جواب نامه قبلی او را نداده است. پشت نامه هم نوشته است " خدمت حضور محترم علیه عالیه خانم گلپر". روزنامه ایران که خبر را چاپ کرده بود از قول مدیر نگارخانه سعد آباد نوشته بود تمام این لباس ها به یکی از نواده های مظفرالدین شاه قاجار تعلق داشت که از قدیم به او ارث رسیده و او آنها را در اختیار نگارخانه قرار داده تا در اولین جشنواره تجسمی سنتی " ایرانیان، آیینه داران میراث کهن " به فروش برسد.
در نگارخانه سعد آباد تهران اتفاق جالبی افتاده بود. یکی از نوادگان قاجار لباس های به میراث مانده اجداد خود را در این گالری به معرض فروش گذارده بود و از سر اتفاق در جیب یک شنل زنانه یک نامه عاشقانه و یک سکه پیدا شده بود که گویا حدود 200 سال در آن جا خوش کرده بوده بی آنکه کسی به آن دست بزند.
افسانه تائبی مدیر نگارخانه، هنگامی که قصد داشت لباس را به یک مشتری نشان دهد، نامه و سکه را کشف کرده و تحویل سازمان میراث فرهنگی می دهد.
نامه تاریخ ندارد اما سکه که نقش شیر و خورشید و تاریخ 1219 را دارد که به یقین تاریخ قمری است که در آن زمان در ایران رسمیت داشته است. به این ترتیب قدمت نامه را هم می توان حدس زد. اکنون سال 1436 قمری است.
نامه که در یک کاغذ کوچک با جوهر آبی رنگ نوشته شده کلاً هفت خط است و با ابیاتی آغاز می شود که مرد عاشق با کمی دستکاری در مصرع آخر نام معشوق را هم در آن آورده است:
بنویس دلا به یار کاغذ
بفرست به آن نگار کاغذ
نه سیم و نه زر نیاز داری
پس گلپر خانم جان تو به جهان چه کار داری
پس از این دو بیت مرد عاشق نوشته است: "حاجی همه چیز دارد. حاجی متمول است. حاجی تو را دوست دارد. تو حاجی را دوست می داری؟ حاجی ملک دارد، کاروانسرا دارد، حاجی باغ دارد، حاجی خوشگل است. 36 دندان پهلوی همدیگر دارد. تمام جا به جاست. وقت آب خوردن گلویش معلوم است. اگر به حاجی مایلی آن وقت مادر منوچهر را طلاق می دهم." در قسمتی از نامه هم حاجی از معشوق گله کرده که چرا جواب نامه قبلی او را نداده است. پشت نامه هم نوشته است " خدمت حضور محترم علیه عالیه خانم گلپر". روزنامه ایران که خبر را چاپ کرده بود از قول مدیر نگارخانه سعد آباد نوشته بود تمام این لباس ها به یکی از نواده های مظفرالدین شاه قاجار تعلق داشت که از قدیم به او ارث رسیده و او آنها را در اختیار نگارخانه قرار داده تا در اولین جشنواره تجسمی سنتی " ایرانیان، آیینه داران میراث کهن " به فروش برسد.
- ۵۱۰
- ۱۴ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط