وقتی زنش بودی ولی اون تو رو خدمتکارش میکنه

وقتی زنش بودی ولی اون تو رو خدمتکارش می‌کنه
پارت سوم
/بله؟
-دیدبد گفتم داره بهم خیانت می‌کنه هی میگید نه
/تو شوهر همین زن ای که دزدیدمش
-کجایت الان (داد و نگران)
/تو خیابون .......ولش کردم بیچاره بخاطر گردنبندش حاظر بود هر کاری بکنه گفت شوهرش بهش داده (پوزخند)
-عوضی
#چی شد
-قضیه رو گفت
بدویید بریم خیابون..........بدویید
#@بدو بریم
رفتیم تا رسیدیم بهش
از زبان نویسنده......بنده حقیر 😑
نیما سریع خودشو به ا.ت رسوند که ا.ت پرید بغلش با لباسای پاره و صورتی قرمز که جای سیلی بود
+نیما گردنبندم و گرفتن گردنبندم(گریه شدید)
-اروم باش عزیزم تموم شد یکی دیگه میخرم برات
+عزیزمممممم (گریه و تعجب)
-چیز عجیبی گفتم
+از یه ماه پیش تا الان که کلی کتک خوردم مثل برده ها کار کردم هر روز به نفر و رو پارت و بوسیدند می‌دیدم دیگه چیز عجیبی میخوای(داد گریه)
-من معذرت می‌خوام باید اجازه حرف زدن میدادم بهت منو هق ببخش (گریه)
+نیما گریه نکن بیا بریم خونه
-بریم
پرش زمانی ماشین
-چه حسی داشتی وقتی هر روز ارباب صدام میکردی
+حس ناراحتی حس تحقیر
پرش زمانی خانه
&ددی
-گمسو کنار
&این خدمتکار اینجا چی می‌کنه
-با زنم درست حرف بزن
&هق هق
و رفت
پرش زمانی شام
-دستت چی شده (نگران)
+هیچی
-بگو(عصبی)
+اونروز که با اون دختره بد حرف زدم چون تحقیرم کرد منو بعدش بردی کتکم زدی دلمو
و شکمتو نشون داد
-(شوک)
-من مممم عذذ ررت می‌خوام
ببخشید
+مهم نیست گزاشت
-میبخشیم
+اره
-بغلللللل
+بغلللللللل
و بعد تا زمانی که مرگ شما را از هم جدا کنه در کنار هم موندید
پایان

میری خونتون با بیام سراغت نفسسسسس کش🙄🤦
دیدگاه ها (۹)

ارباب من....پارت نهمکه یهو یکی خوابوند تو گوشم افتادم زمین -...

ارباب من....پارت دهمیهو مردا همشون با هم شروع کردن دست زدن ب...

وقتی زنش بودی ولی اون تو رو خدمتکارش می‌کنهپارت دومویو صبحصب...

ارباب من.....پارت هفتمکه یهو یونا اومد یه سیلی محکم بهم زد و...

سه پارتی هیسونگ p۲

وانشات اینوماکی//پارت ۶

چند پارتی جونگوون p۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط