من که به خودم نمیگیرم هیچ چیز را

من که به خودم نمی‌گیرم، هیچ چیز را.
کسی مشکلی اگر دارد و برایش سوءتفاهمی اگر ایجاد شده، چشم توی چشم خودم بدوزد و روبروی خودم بایستد و با خودم حرف بزند، به خودم بگوید، از خودم سوال کند و از خودم توضیح بخواهد.
اگر کنایه می‌زنند و شعرهای وصله‌دار نقل قول می‌کنند و گوشه می‌پرانند و معلوم نیست از کجا پُرند و به کجا چنگ می‌زنند و اشتباهاتشان را کجاها و به گردن چه کسانی می‌اندازند و در ذهنشان چوب لای چرخِ آرامشِ چند نفر می‌گذارند، به من ارتباطی ندارد!
من حوصله‌ی تاویل و تفسیر ندارم و فقط روی حرف‌هایی فکر می‌کنم که مخاطبش خودم باشم، که مطمئن باشم مخاطبش خودمم.
باورکنید دنیا آنقدر طولانی و فرصت‌ها آنقدر زیاد نیست که آدم همه چیز را به خودش بگیرد و هیچ‌کس آنقدر وقت و حوصله ندارد که به هر موضوع بی‌اهمیت و پیش پا افتاده‌ای فکر کند.

نرگس_صرافیان_طوفان
..
گاهی نگفتن شیرین تر از گفتن سخنان آشفته است ؛ که در لحظه تو را سبک میکند ، در آن لحظه سکوت کن . یوقتهایی چشمهایت را ببندی بر حرفای نیش دار ؛ و به زبانت اجازه دهی سکوت را تمرین کند.
دیدگاه ها (۲)

در دنیای "قضاوت‌ها" تنها به این نکته توجه می‌شود که دیگران ب...

دل‌چَسبی!شبیهِنسیمِ خُنَک ِ بَغَلِ فَواره ی حوضِ پارکدر گرما...

شاعر کہ نیستم ،فقط ڪَاه‌ڪَدارےعطر تودر مشامم جاری می‌شود ؛ڪل...

خشونت کلامی، مخرب‌تر از خشونت فیزیکی است.فروید می‌گوید: “تمد...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط