چند پارتی چان
#چندپارتی
#درخواستی
#کریستوفربنگچان
#بنگچان
#استریکیدز
(علامت چان& علامت ا/ت∆)
p۴
موضوع:وقتی باهات بهم زده و پشیمونه...
∆هوممم..
&بگیر بخواب فردا کار داریم
∆چیکار؟
&میفهمی
(ظهرِ فردا)
&بیا بریم
∆(از اتاق اومد بیرون)کجا؟
&بری...اوووو چه لباس س*سی پوشیدی خانومم
∆بله دیگه برای شوهرم خوشتیپ کنم
&خوبه...پس امشب حتما خوش میگذره بهمون
∆هوممم؟
&شب میفهمی
&زود باش بریم تالار رو ببینیم
∆باشه بریم
&با این لباس که نه
∆به این خوبی...
&یه کاری نکن همینجا شروع کنم....
∆باشه باشه
(رفتن سوار ماشین شدن و به سمت تالار رفتن)
∆ددی
&جونن؟
∆من چجوری فراموشش کنم؟
&چیو خوشگلم؟
∆که بهم ت**اوز شده
&(یه کنار نگه داشت)
∆چرا وایسادی؟
&چرا به یادش افتادی؟هااا اون قضیه تموم شدو رفت و چرا دوباره شروع کردی؟اههه
∆ببخشید..ولی من
&ولش کن
(رسیدن تالار)
&چقدر خوشگله
∆(به یجا خیره شدو گفت)بعد از اون همه اتفاق دارم ازدواج میکنم
&(همونطور که داشت میرفت سمت دیگه)باز شروع شد
∆هعییی
&بدو بیا
∆....
&ا/تتتتتتت
∆ها؟چی؟کجا؟چیشده؟
&گفتم بیااا
∆آها باشه اومدم
&(با خودش)وقتی شب رسیدیم خونه حواستو جمع میکنم حالا میبینی
∆اینجا میزا و صندلی هارو بزاریم
&باشه
(بعد چند ساعت گشتن رفتن خونه)
∆خسته شدیمااا
&الان سرحالت میارم
∆؟؟؟ععععع چیکار میکنی؟
&(به دیوار پینش کرد)که لباس باز پوشیدی ها؟
∆الان که نپوشیدم
&ولی من تح/////ریک شدم
∆چان نکن...
&(کیس مارک دردناکی روی گردن ا/ن گزاشت)
∆عاااحح
&قراره بیشتر ناله کنی بیبیم
∆چان لطفاً...
&دیر شده
&(براید استایل بغلش کرد و بردش تو اتاق)
پارت بعدی ۱۰ لایک
#درخواستی
#کریستوفربنگچان
#بنگچان
#استریکیدز
(علامت چان& علامت ا/ت∆)
p۴
موضوع:وقتی باهات بهم زده و پشیمونه...
∆هوممم..
&بگیر بخواب فردا کار داریم
∆چیکار؟
&میفهمی
(ظهرِ فردا)
&بیا بریم
∆(از اتاق اومد بیرون)کجا؟
&بری...اوووو چه لباس س*سی پوشیدی خانومم
∆بله دیگه برای شوهرم خوشتیپ کنم
&خوبه...پس امشب حتما خوش میگذره بهمون
∆هوممم؟
&شب میفهمی
&زود باش بریم تالار رو ببینیم
∆باشه بریم
&با این لباس که نه
∆به این خوبی...
&یه کاری نکن همینجا شروع کنم....
∆باشه باشه
(رفتن سوار ماشین شدن و به سمت تالار رفتن)
∆ددی
&جونن؟
∆من چجوری فراموشش کنم؟
&چیو خوشگلم؟
∆که بهم ت**اوز شده
&(یه کنار نگه داشت)
∆چرا وایسادی؟
&چرا به یادش افتادی؟هااا اون قضیه تموم شدو رفت و چرا دوباره شروع کردی؟اههه
∆ببخشید..ولی من
&ولش کن
(رسیدن تالار)
&چقدر خوشگله
∆(به یجا خیره شدو گفت)بعد از اون همه اتفاق دارم ازدواج میکنم
&(همونطور که داشت میرفت سمت دیگه)باز شروع شد
∆هعییی
&بدو بیا
∆....
&ا/تتتتتتت
∆ها؟چی؟کجا؟چیشده؟
&گفتم بیااا
∆آها باشه اومدم
&(با خودش)وقتی شب رسیدیم خونه حواستو جمع میکنم حالا میبینی
∆اینجا میزا و صندلی هارو بزاریم
&باشه
(بعد چند ساعت گشتن رفتن خونه)
∆خسته شدیمااا
&الان سرحالت میارم
∆؟؟؟ععععع چیکار میکنی؟
&(به دیوار پینش کرد)که لباس باز پوشیدی ها؟
∆الان که نپوشیدم
&ولی من تح/////ریک شدم
∆چان نکن...
&(کیس مارک دردناکی روی گردن ا/ن گزاشت)
∆عاااحح
&قراره بیشتر ناله کنی بیبیم
∆چان لطفاً...
&دیر شده
&(براید استایل بغلش کرد و بردش تو اتاق)
پارت بعدی ۱۰ لایک
- ۲.۸k
- ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط