اولین عشق زندگیم
اولین عشق زندگیم
P25
بلند شدم و شلوارم رو در آوردم
(ویو کوک)
لباس زیرم هم در آوردم
با اینکه سنش کم بود ولی اندام خوبی داشت
وقتی نگاهم به تن برهنه اش می افتاد اون چیز بین پاهام بیشتر تقلا میکرد
(ویو ا.ت)
معنی این کار های رو نمیفهمیدم چرا ..چرا باید این کار ها رو باهام بکنه
چرا باید منو تا لب اوج برسونه و الان رهام کنه
یک دفعه دوباره روم خیمه زد با برخورد چیزی به بین پاهام شکی بهم وارد شد
اون چیز بزرگ و بزرگ تر میشد
صفت و صفت تر
اون ....اون.....در واقع.....اونننن (بفهمیددددد)
نگاهی به صورتش انداختم
داشت ناله های ریزی میکرد و لب پایینش رو بین دندان هاش گرفته بود
+جییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
_هیسسس الان وقتشه که جئون کوچولو رو درونت حس کنی
با فرو رفتن اون چیز به درونم جیغ بلندی کشیدم آنقدر درد داشت که نمیتونستم تحمل کنم
(ویو کوک)
وقتی واردش کردم جیغ بلندی کشید طوری که نگران پرده های گوشم شدم که نکنه پاره بشه
از اول کارم رو شروع نکردم چون میدونم اولین باره پس یکم داخلش نگه داشتم تا عادت کنه
کم کم تلمبه های آرومی زدم آه و ناله هاش کل اتاق رو پر کردن بود
(پرش زمانی به بعد از عملیات ، ویو کوک)
پیراهنم رو تنش کرده بودم حتی توی یک پیراهن مردانه هم میدرخشید
روی تخت خوابیده بود و دلش رو گرفته بود حتما درد داشت بلند شدم رفتم توی اشپز خونه از توی کشو میشه ای گرم رو برداشتم و پر از آبش کردم بردم پیشش و گذاشتمش روی دلش خودم هم کنارش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم
بوسه ای به موهاش زدم
_دوست دارم ... شب بخیر
+هق.....هق.....
؟؟؟؟؟؟
_چیشده؟
+د....دلم....خ...خیلی ...هق...هق...درد....هق..میکنه
سرش رو نوازش کردم
دستم رو به زیر دلش بردم و ماساژ دادم
_الان بهتری؟
+هق...هوم...
P25
بلند شدم و شلوارم رو در آوردم
(ویو کوک)
لباس زیرم هم در آوردم
با اینکه سنش کم بود ولی اندام خوبی داشت
وقتی نگاهم به تن برهنه اش می افتاد اون چیز بین پاهام بیشتر تقلا میکرد
(ویو ا.ت)
معنی این کار های رو نمیفهمیدم چرا ..چرا باید این کار ها رو باهام بکنه
چرا باید منو تا لب اوج برسونه و الان رهام کنه
یک دفعه دوباره روم خیمه زد با برخورد چیزی به بین پاهام شکی بهم وارد شد
اون چیز بزرگ و بزرگ تر میشد
صفت و صفت تر
اون ....اون.....در واقع.....اونننن (بفهمیددددد)
نگاهی به صورتش انداختم
داشت ناله های ریزی میکرد و لب پایینش رو بین دندان هاش گرفته بود
+جییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
_هیسسس الان وقتشه که جئون کوچولو رو درونت حس کنی
با فرو رفتن اون چیز به درونم جیغ بلندی کشیدم آنقدر درد داشت که نمیتونستم تحمل کنم
(ویو کوک)
وقتی واردش کردم جیغ بلندی کشید طوری که نگران پرده های گوشم شدم که نکنه پاره بشه
از اول کارم رو شروع نکردم چون میدونم اولین باره پس یکم داخلش نگه داشتم تا عادت کنه
کم کم تلمبه های آرومی زدم آه و ناله هاش کل اتاق رو پر کردن بود
(پرش زمانی به بعد از عملیات ، ویو کوک)
پیراهنم رو تنش کرده بودم حتی توی یک پیراهن مردانه هم میدرخشید
روی تخت خوابیده بود و دلش رو گرفته بود حتما درد داشت بلند شدم رفتم توی اشپز خونه از توی کشو میشه ای گرم رو برداشتم و پر از آبش کردم بردم پیشش و گذاشتمش روی دلش خودم هم کنارش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم
بوسه ای به موهاش زدم
_دوست دارم ... شب بخیر
+هق.....هق.....
؟؟؟؟؟؟
_چیشده؟
+د....دلم....خ...خیلی ...هق...هق...درد....هق..میکنه
سرش رو نوازش کردم
دستم رو به زیر دلش بردم و ماساژ دادم
_الان بهتری؟
+هق...هوم...
۱۵.۷k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.