ویو تهیونگ

ویو تهیونگ

+ت..تو
_خیلی وقته ندیدمت برادر عزیزم(لبخند)
+خفه شو اینجا چه غلطی میکنی
_برا دیدن برادرم اومدم دیگه
+اگ دستمام باز بود اون صورت تخمی تو تخمی تر میکردم(داد)
_هنوزم همونی
جان‌سو رفت بیرون دوتا از پلیس‌ها اومدن
به تهیونگ دستبند زدن بردنش پایین سوار ماشین
کردن!
_______


جین با سرعت اومد سمتمون نفس نفس میزد
*ته..تهیونگو گرفتن
+چ..ی چیدار..ی می..گی
*هان‌سو زنگ زده دارن میارنش اینجا
فهمیدن تهیونگ مافیاس
چیکار کنم خدایاااا
یجی چت شدههههه تو از اولم میدونستی اینجوری میشه
مگه قرار نزاشتی ک وابسته نشی دوباره
یعنی دیگ تمومه نمیتونم ببینمش...
دیدگاه ها (۲)

12 شب چشمام بسته نمیشود خوابم نمیبرد حالم خوب نبود!باید چیکا...

تهیونگ سریع لباس پوشید رفت پایین سوار ماشین شدروشن کرد راه ا...

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط